نوجوانان در جبهه

خاطره ای از شهید محمد علیان نژادی

به روایت محسن گودرزی

«شب‌های زمستان، طولانی و سرد بود. در یکی از راه‌پیمایی‌های شبانه دسته‌ای متوجه شدم که یکی از نوجوانان دسته مدام خواب است. در افت و خیزها می‌خوابد، در حال حرکت می‌خوابد و ستون پشت سرش را هم به بیراهه می‌کشاند. ساعت‌های متمادی بی‌خوابی، توانش را تحلیل برده بود. فردا صبح، مسئول دسته را در کنار محمد علیان نژادی دیدم که نشسته بود و تاول‌هایش را دست می‌کشید.»

منبع: کتاب «دسته یک»، تدوین اصغر کاظمی، چاپ ششم (۱۳۸۸)، ص ۳۸

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.