نوشته‌ها

دعای صبحگاه شهید محسن گلستانی

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2013/03/mohsen-golestani-doaye-sobhgah.mp4 /]
این فایل قبلا هم در وب منتشر شده اما فایل کنونی که به اهتمام آقا محسن گلستانی (فرزند برادر گلستانی و برادرزاده شهید) تهیه شده کیفیت بهتری داره که حیف بود برای بار دوم منتشر نشه.
مطمئنم که این فایل تصویری یادآور خاطرات زیادی برای دوستان گردانه
روح این شهید بزرگوار شاد و دست آقا محسن هم درد نکنه
انشالله که دعای خیر عموی بزرگوارشون بدرقه همیشگی راهشون باشه

ساک خاطرات

به قلم: حسین گلستانی

این خونه تکونی آخر سال شد برام یه دنیا خاطره….. خیلی لذتبخش ودیدنی برام تموم شد…

رفته بودم انباریمون رو مرتب کنم چشمم خورد به یه ساک کوچیک. یادم اومد من یه سری لوازم، وسایل، نامه و غیره از زمان جنگ رو گذاشته بودم توی اون ساک تا یه جای امن باشه و به کسی هم امانت ندم که خدایی نکرده یه وقت برنگرده.

ساک رو برداشتم اومدم وسط اتاق نشستم. در اونو که باز کردم، دیدم که عجب چیزهای قشنگی توی اون بود. اون ساک پر بود از عکس و دستنوشته و نامه و وصیتنامه و تربت آقا اباعبدالله(ع) و پلاک و غیره.

ادامه مطلب

عملیات والفجر ۸ (قسمت ۳)

خاطره ای از عملیات والفجر ۸

به روایت عباس اسکندرلو

خاکریز دوجداره

خاکریز دوجداره

کنار جاده فاو-ام القصر

منطقه عملیاتی والفجر ۸

نمی‌دانم چند دقیقه گذشت که یکباره اعلام کردند حرکت کنید …

وارد شدیم و صحنه‌های بسیار باورنکردنی را مشاهده کردیم … جاده مملو از تانک، نفر بر، پی‌ام‌پی و تیر بار و … یعنی یک لشگر کاملاً زرهی و آماده منتظر ما بودند و با آن چیزی که چند دقیقه قبل شنیدیم کاملاً فرق می‌کرد چون به ما گفته بودند چند دستگاه تانک و نفر بر بیشتر در منطقه نیست و آنچه ما دیدیم، مواجهه با یک لشگر زرهی بود که بعدها فهمیدیم لشگر ۶ زرهی عراق است.

البته مسئولین قصوری نداشتند آنان تا غروب آن روز چهار الی پنج تانک دیده بودند ولی سرعت عمل و انتقال عراقی‌ها باعث شده بود در عرض چند ساعت یک لشگر زرهی مجهز را برای پاتک همان شب و یا فردا شب وارد منطقه کنند و دراین صحنه همه غافلگیر شدند و در واقع گردان حمزه جنگی کرد که در حقیقت جنگ تن با تانک بود و مانند همیشه در طول زمان جنگ هر وقت با دشمن مواجه میشد با سخترین مرحله کار مواجه بود.

ادامه مطلب

گروهان یک دسته یک تیم یک

2671

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: فیاضی، حسین گلستانی، نصیرپور، اعلایی نیا، اعلایی نیا، شهید سیروس مهدی پور، ملکی، ؟، شهید رحیمی، شهید محسن گلستانی

ردیف نشسته: شهید علی قابل، شهید قمصری، بی بی جانی، شهید نعمتی، محمدی ، شهید رحیمی، شهید امین شیرازی

گروهان یک دسته یک تیم دو

2670

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: محسن گودرزی، اصغر اهری،شهید احمد احمدیزاده، لک علی آبادی، شهید پورکریم، شهید مدنی، شهید اهری، شهید کبیرزاده، شهید محسن گلستانی

ردیف نشسته: شهید محمد علیان نژاد، ؟، شهید مولایی، رمضانی، انصاری، فیاضی

برادران نمونه

«خدا انشاالله این برادران معقول رو حفظ کنه و همه ایثارگران عزیز رو .وقتی عکس این عزیزان رو دیدم یاد اون برادرانی افتادم که یک زمانی همزمان با هم جبهه بودن. بعضی موقع ها یکی شون شهید شد بعضی موقع ها دوتاشون شهید شدند و گاهی هم سه تا برادرها شهید شدند و خیلی موقع ها هم همشون سالم برگشتند یا جانباز شدند و یا یکی اسیر و دیگری سالم.

از این اتفاقات فکر میکنم تو جبهه زیاد بوده گاهی موقع ها پدر و پسر تو جبهه بودند یکیشون شهید شد و اون یکی جانباز

اصلا بذارین تا اونجاییکه یادم میاد چند تاشون رو اسم ببرم ………

برادران دستواره سه تا بودند که شهید شدند دوتاشون تو گردان حمزه شهید شدند…..

برادران احراری، سید حسن و سید احمد، این دو سید بزرگوار تو عملیات و پدافندی والفجر هشت شدند…

برادران مظفر هر سه تاشون فکر میکنم تو عملیات مرصاد شهید شدند …

برادران مهدی برزی، صادق و فخرالدین، یکی تو گردان عمار و دیگری تو گردان حمزه شد…..

برادران امین شیرازی فکر میکنم این دو بزرگوار هم یکیشون گردان عمار و دیگری گردان حمزه شهید شد…….

برادران نعمتی هردوشون گردان حمزه بودند یکی زمان جنگ و دیگری بعد از جنگ شهید شدند….

برادران اختیاری فکر کنم دوتاشون گردان حمزه شهید شدند ……..

برادران پازوکی، اسدالله و بهروز، که در عملیات های والفجر ۸ و مرصاد شهید شدند

برادران فخارنیا، علی و عباس، که هر دو شهید شدند

برادران طوافی که یکی در پاتک ۳۱ فروردین و یکی در عملیات والفجر ۱ شهید شدند

شهیدان نورزوی که یکی در عملیات کربلای ۱ و دیگری در عملیات خیبر شهید شدند

و خیلی های دیگه که متاسفانه اسمهاشون یادم نمیاد .

برادران دیگه ای هم بودن که وضعیتشون سالم و مجروحی بود …………

برادران محمدی، احمد و محمود، که با پدر بزرگوارشون بودند که مجروح شدند ……

برادران معقول، داوود و فرهاد، که مجروح شدند………..

برادران پناهی که حسن آقاشون شهید شد…….

برادران حاجی باقر که مجروح شدند …………….

برادران گلستانی، محسن و حسین و حسن، که یکیشون شهید و دوتاشون مجروح شدند……..

برادران صاحبقرانی، رمضان و مهدی، که یکیشون شهید و اون یکی مجروح شد……

شهید رحیمی با هفتاد و چند سال سن به همراه پسرشون شهید شدند ……….

برادران نانگیر که شهید و مجروح شدند………..

برادران اسکندرلو، حسین و عباس، که یکیشون شهید و دیگری مجروح شد………..

برادران صفار، مجید و امیر حسین، که یکی مجروح و یکی شهید شد

برادران تاجیک، خسرو و مهدی، که یکی مجروح و یکی شهید شد

برادران مقدسی، محمد و ابوالفضل، که ابوالفضل در عملیات کربلای ۸ شهید شد

و…………………

اینایی که گفتم گردان حمزه ای هستند یا حداقل یکی از برادرها تو گردان حمزه بودند حتما تو گردانهای دیگه هم از این برادرها زیاد بودند.»

— حسین گلستانی