مراسم بزرگداشت شهید فراش

مراسم بزرگداشت شهید حسن فراش:

مکان: مسجد شهدا واقع در تهران، خیابان ۱۷ شهریور، بزرگراه شهید محلاتی

زمان: دوشنبه ۹۱/۴/۵ ساعت ۱۷ الی ۱۹

4 پاسخ
  1. امامی
    امامی گفته:

    در باغ شهادت همچنان باز است …….وقتی اس ام اس اومد که حسن فراش شهید شده ناخود اگاه فریادی زدم که همه اهل خانواده متوجه شدند و دلیل اون رو پرسیدند.براشون از اون بچه چهارده ساله ای گفتم که تو جبهه اینقدر دوست داشتنی بود که بچه های گردان همه اونو می شناختند اون موقع ها اونقدر شر و بازیگوش بود که سر به سر همه میزاشت تکیه کلامش هم که همون جمله معروف بچه های گردان بود به هرکی میرسید میگفت ..تو روحت….از شجاعتهاش گفتم از اخلاقش گفتم و از میونداریهای باحالش توهییت گفتم وقتی وسط می ایستاد عزاداری نظم خاصی به خودش میگرفت .حالا اون حسن مهربون که همیشه میخندید عجب شب باحالی میهمان اربابش شده ..شب تولد مولاش همونی که سالها اونو از ته دل صدا میزد خب معلومه اقا هم دستش رو گرفت و برد پیش بقیه رفقاش ./دیروز بهشت زهرا همه اومده بودند نه تنها بچه های گردان حمزه بجه های مالک..انصار ..حبیب..تبلیغات لشگر ستاد لشگر ..عمار..مقداد..میثم ..سلمان …واین نشون میده حسن رو همه دوست داشتند .تو بهشت زهرا وقتی حسن رو دفن کردند بچه های گردان گفتند بریم سر مزار بقیه شهدای گردان یک لحظه یادم اومد که از پارسال تا حالا و طی یک سال چهار نفر از بچه های باحال گردان حمزه شهید شدند شهید جلال نعمتی..شهید محسن پیرهادی..شهید ولی پور و شهید حسن فراش تو ذهنم صورتهای زیبای اونا رو مجسم میکردم و تو فکر این بودم که نفر بعدی از بچه های گردان کیه که صدای مداح از بلندگو به گوشم خورد …رفیقان میروند نوبت به نوبت …… خدایا نوبتم کی خواهد امد.شادی روح همه شهدا صلوات

    پاسخ
  2. تقی ملک
    تقی ملک گفته:

    این خبرها اگر به موقع اطلاع رسانی شود،همه بمانند آقای امامی به وجد می آیند حسن برای گردان حمزه نبود ،برای تمام رزمندگان ل۲۷و هیئتی ها بود،حسن دوباره به خاطر محبوبیتی که داشت باعث شد رزمندگانی نا غافل از هم بی خبر بودند دور هم جمع بشوند ویاد ایام بکنند؛اگر ما ارتباط نزدیکتری داشتیم حسن محتاج کبسول اکسیژن فلان جا نبود؛قسمت حسن اینه هم نشین دوستان شهیدش باشه

    پاسخ
  3. سلطانی
    سلطانی گفته:

    دوستان و همرزمان همگی نوبت به نوبت دارند پر می کشند و به آرزوی دیرینه شان که همان شهادت در راه خداست می رسند و من روسیاه با کوله باری از گناه و معصیت در حسرت دوستان.
    خدایا آرزو میکنم تمامی آرزومندان به لقاء الله به محبوبشان به واسطه شهادت در راهت برسند و مرا هم یاد کنند شاید با یاد و شفاعت این روسفیدان خدا هم رحمی کند و مرا شرمنده شهدا نکند انشاءالله .

    پاسخ
  4. خليل نقيب زاده
    خليل نقيب زاده گفته:

    الان که اینها را دارم مینوسم اشک توی چشمانم جمع شده یادش بخیر از حسن فراش اول چیزی که به ذهن میاد صورت همیشه خندانش بود بعد یاد شر بازی هاش. یادم یک روز قبل از عملیات بیت المقدس ۴ حسن فراش را دیدم هیچی تجهیزات نداره بهش گفتم پس تجهیزات کو؟ گفت دیشب وقتی سوار قایق شدیم تا به عقبه برسیم ناگهان از قایق پرت شدم بیرون . میگفت هرکاری کردم نمیتونستم بیام بالای آب به زور تجهیزات را از خودم جدا کردم حالا برای همینه هیچی ندارم. مطمئناً میدانید حسن توی دسته سر به سر همه میذاشت و با همه شوخی و بگو بخند داشت .یادش بخیر

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.