خدا با ماست

خاطره ای از عملیات کربلای ۵

به روایت: حسن بادپا

ما در عملیات کربلای ۵ روی یکی از پدها با پی ام پی مستقر بودیم. قبل از شروع عملیات من تمام دستگاه و توپ را خوب آزمایش کردم. تعدادی از تیپ ها و لشگرها از چپ و راست وارد عملیات شده و حدود یک کیلومتر جلوتر از ما قرار داشتند و فاصله بین ما و آنها تماماً آب بود.

فرماندهی واحد از من خواست یک گلوله توپ به طرف دشمن و سنگرهای آنان پرتاب کنم. پی ام پی را روی پد آوردیم. دستگاه را تنظیم و شلیک کردیم اما اتفاقی نیفتاد. دوباره دست به کار شدم، بی نتیجه بود. پایین پد آمدیم. تمام ماشه‌ها و توپ را بازبینی کردم. نشد که نشد.

فرمانده با عصبانیت گفت:  چرا دستگاه را خوب آزمایش نکردی؟ با این وضعیت می‌خواهی جلوی دشمن بایستی؟

ادامه مطلب

۲۴ ساعت در جبهه

به یاد نیروهای دسته یک گروهان یک گردان حمزه

خاطره ای از برادر محسن امامی

اون شب در اردوگاه کرخه، تو چادر دسته یک، وقتی سوره واقعه رو قرائت کردیم، با خودم تصمیم گرفتم صبح برای عبادت و خوندن نماز شب از همه زودتر بلند بشم. وقتی این تصمیم رو گرفتم و رفتم زیر پتو تا بخوابم دلهره داشتم، همش فکر می‌کردم که همه بچه‌ها دارند منو نگاه می‌کنند، خیلی طول کشید تا خوابم ببره. خوشبختانه اون شب رزم شبانه نداشتیم و راحت خوابیدیم. دم دمای صبح، قبل از اذان صبح بیدار شدم اما متاسفانه باز هم عقب افتاده بودم و شاید نیمی از بچه‌ها از چادر بیرون رفته بودند.

از چادر اومدم بیرون. بچه‌های تبلیغات طبق معمول هر روز صبح، مناجات زیبای حضرت امیر (ع) – با صدای دلنشین برادر نورایی – رو گذاشته بودند پشت بلند گو‌ها و صدای مولای یا مولای اون تو فضای اردوگاه طنین‌انداز شده بود. هنوز بعد از سال‌ها یاد اون لحظات خیلی آرامبخش و شیرینه.

ادامه مطلب

عشق حسین

ارسالی از برادر صاحبقرانی

پ.ن. فکر کنم این شعر برای دوستان گردان یادآور یه عالمه خاطرات تلخ و شیرین باشه!

مادر شهید اسکندرلو از فرزندش می گوید …

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2013/12/Shahid-Eskandarloo-2.flv /]

به یاد عملیات بیت المقدس ۲

خاطره ای از عملیات بیت المقدس ۲

به روایت: مهدی صاحبقرانی (برداشت از خاطرات سال ۱۳۶۷)

View album

می‌خواهم از عملیات بیت المقدس ۲ بگویم و از جایی‌که بهترین دوستان و یاران و عزیزترین برادرم در آنجا به شهادت رسیدند و خون پاکشان در کوهها و ارتفاعات منطقه کوهستانی غرب و شمال عراق به زمین سرد ریخت و باعث عقب نشینی دشمن شد. می‌خواهم از حرف دل آن بچه بسیجی‌ها بگویم که در آن سرمای شدید با توکل به خدا جنگیدند و حماسه آفریدند.

بله ساعت حدود ۴ یا ۶ عصر شش روز قبل از عملیات بود… هوا آنقدر سرد بود و مه‌آلود که نمیتوانستم بخوبی تشخیص دهم. سوار کامیون‌ها شدیم. مقصد مشخص نبود، حوالی ماووت؟ نمیدانم کجا؟

ادامه مطلب

کوه بمو

DSC014511

این تصویر از دره شهدا گرفته شده و کوه ربرو بمو می باشد . جاده ای که در تصویر معلوم است قبلا توپخانه نیروهای خودی بوده است.

ارسال عکس و توضیحات از برادر محمود رحیمی پور

اورژانس شیخ صله

View album

وضعیت اورژانس شیخ صله که زمانی پذیرای بهترین یاران دفاع مقدس بود

(۲۳ سال پس از پایان جنگ تحمیلی)

ارسال توسط برادر محمود رحیمی پور

* لطفا برای مشاهده تصاویر در اندازه بزرگتر، بر روی عکسها کلیک کنید