نوشته‌ها

به یاد شهید گرانقدر حاج سعید مهتدی

ارسال خاطره: محمد کاری

«یادمه توی والفجر یک و توی کانال دوم اون انتها و آخراش یه پیچ اس مانند بود که حاج سعید کنار سنگر مخابرات گردان البته سنگر که چه عرض کنم یه چهارتا گونی خاک که تقریبا تا نزدیک سینه رو یه محافظت نصفه نیمه میکرد!!! و برادر روح الله باغستانی که بیسیم چی گردان بود توش بود و کنار دستش هم برادر بختیاری معاون سوم بود نشسته بود کف کانال که عرضش حدود یک متر شاید یه کم بیشتر بود و پای راستشو گذاشته بود روی دیواره کانال …»

ادامه مطلب

آلبوم عباس اسکندرلو

35

از راست به چپ: مرتضی ارغیانی، اصغر محبی، داوود مجیدی، رضا مسجودی، عباس اسکندرلو، ؟، نودهی، ؟، بنازاده، شهید رضا یزدی

نفر نشسته: شهید مهدی ارغیانی

مکان: ایستگاه صلواتی دهکده حضرت رسول (ص)

زمان: قبل از عملیات والفجر یک

آلبوم عباس اسکندرلو

39

از راست به چپ:

ردیف بالا: ؟، ؟، اصغر محبی

ردیف پایین: داوود مجیدی، ؟، رضا مسجودی، محمد ستوده نیا، عباس اسکندرلو

مکان: اردوگاه دهکده حضرت رسول (ص)

زمان: قبل از عملیات والفجر یک

آلبوم عباس اسکندرلو

37از راست به چپ:

ردیف بالا: فولادی، اصغر محبی، داوود مجیدی، عباس اسکندرلو، رضا مسجودی

ردیف پایین: میرقاسمی، ؟، کشمیری، محمد ستوده، باقری

مکان: اردوگاه چنانه

زمان: قبل از عملیات والفجر مقدماتی و یک

آلبوم عباس اسکندرلو

6از راست به چپ:

ردیف ایستاده: رضا مسجودی، اصغر محبی، محمد ستوده نیا، داوود مجیدی

نفر نشسته: عباس اسکندرلو

مکان: پادگان دوکوهه

زمان: قبل از عملیات والفجر یک

آلبوم عباس اسکندرلو

63

از راست به چپ: ؟، بهرامی، شهید عربشاهی، شهید حسین عرب کرمانی، باقری، عباس اسکندرلو

مکان: دهکده حضرت رسول (ص)، چنانه

زمان: قبل از عملیات والفجر ۱

به خاطره برادر اسکندرلو در «سالگرد عملیات والفجر یک گرامی باد» مراجعه شود.

جنگ بین نفر و تانک

خاطره ای از عملیات والفجر ۱

به روایت: برادر محمد کاری از گردان کمیل (در ادامه خاطره برادر اسکندرلو)

«عباس جان در تایید خاطره زیبات که ای کاش تصاویری از اونزمان هم باهاش میبود – البته من تصاویر گردان خودمون کمیل رو پای کامیونها و در حال رفتن به این عملیات دارم – باید عرض کنم که این تپه ۱۱۲ سمت چپ محور ما که تپه های ۱۰۳ بود که معروف به تپه صخره ای ها بود که من خاطرات مبسوطی از این عملیات توی ملیتاری نوشتم.

در شب اول عملیات این تپه ۱۱۲ رو که جناح چپ ما بود، گردان مالک عمل کرد که خب متاسفانه تلفات و درگیریشون بحدی شد که صبح همون روز یا فرداش اگه اشتباه نکنم گردان انصار جایگزینشون شد که بعدش هم در روزهای پایانی عملیات گردان شما فکر کنم جایگزین گردان انصار شد منتها گردان ما (کمیل) تا روز آخر عملیات توی خط موند که خب صبح همون روزی که شبش بچه های گردانها و لشکر از خط عقب کشیدند یعنی جمعه ۲۷ فروردین۶۲ که بعد از دفع بیش از ۳۰ پاتک بسیار سنگین دشمن بود بنده حقیر در همون پاتک سی ام و صبح جمعه حول و حوش ساعت ده صبح بشدت مجروح شدم که با هزار مصیبت دوستان منو به عقب انتقال دادند.چون ارتباط ما با عقبه بعلت حجم وحشتناک و غیر قابل توصیف آتش دشمن تقریبا قطع شده بود و انتقال مجروحین و شهدا تقریبا غیر ممکن.
که بخاطر همین انتقال حقیر مثل معجزه بود! بخاطر همین موقع عقب نشستن بسیاری از مجروحین و شهدا در این عملیات جا موندن که هنوزم خیلیاشون مفقود هستند و پیکرهاشون برنگشته….

این نکته رو هم بگم که یکی از دلایل مهم جابجایی های سریع گردانها و نیروها در محور تپه های ۱۱۲ که گردان شما هم واردش شد و حجم بالای درگیری و تلفات گردانها عاملش بود این بود که این تپه ها مشرف به جاده اصلی شرهانی به دویرج و زبیدات بود که حتی مورد توجه و فشار مضاعف نیروی زرهی و حجم وحشتناک غیر قابل توصیف توپخانه و آتیش پشتیبانی دشمن بود بطوریکه من خودم صحنه های عجیب و درگیرها و نبرد های عجیب و سختی رو شاهد بودم که اغلب بین نفر و تانک صورت گرفت اونهم تانکهای تی ۷۲ که خاطرات جالبی برام مونده که متاسفانه از حوصله این چند خط خارجه که اگه بعدا انشاءالله فضا و فرصتی پیش بیاد عرض خواهم کرد.»