به یاد شهید قاسم یاراحمد

خاطره ای از شهید قاسم یاراحمد

به روایت: خلیل نقیب زاده

فردای عملیات بیت المقدس ۴ (منطقه دربندیخان عراق) اکثر ارکان گردان حمزه زخمی شده بودند و بعضی‌ها رو فرستاده بودند عقب. اگر اشتباه نکنم طرفهای ظهر بود حدود ساعت ۱۱ دیدم برادر حسین گلستانی زیر بغل شهید قاسم یاراحمد و گرفته و بزور داره میاره عقب. سریع خودم را به آن‌ها رسوندم و کمک برادر گلستانی کردم و دو نفره قاسم را آوردیم لب دریاچه تا با قایق به عقب بره. یه ترکش از سمت راست خورده بود توی شکمش. ما هی زور می‌زدیم که ببریمش عقب، اون هم زور می‌زد که نره … زور ما غلبه کرد.

یادمه هی به بردار گلستانی التماس می‌کرد که نره. می‌گفت هیچکی نمونده تو را بخدا منو نفرستید. می‌تونم بمانم. اما قایق آمد و ما او را توی قایق گذاشتیم و فرستادیم عقب.

این صحنه هیچ وقت از یادم نمی‌ره.

یادش گرامی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.