قرارگاه تاکتیکی
از راست به چپ:
شهید سید حسین دستواره، خراسانی، شهید شادالویی، شهید سید اصغر خبازی، شهید علی ابوالفضلی،
شهید حسنی
از راست به چپ:
شهید سید حسین دستواره، خراسانی، شهید شادالویی، شهید سید اصغر خبازی، شهید علی ابوالفضلی،
شهید حسنی
از راست به چپ:
مجتبی میرزایی، رضا فشکی، مهدی خراسانی، اکبر طیبی، جوهری، کاظم بیگی، اکبر حسین زاده، شهید عباس اعتمادیان، اعتمادی، حاج آقا صدیقی
شهید محمود استاد نظری، مهدی خراسانی
«روز بیست و سوم بهمن ماه ۶۴ وقتی کنار جاده فاو – ام القصر سنگرهای انفرادی رو کندیم و توی اونا مستقر شدیم، هر کدوم از بچهها فرصت پیدا کردند تا سری به بقیه دوستانشون توی دستههای دیگه بزنن. همینطور که توی سنگر نشسته بودم و تو حال خودم بودم، شنیدم کسی منو با اسم صدا میزنه. سرم رو که بر گردوندم چهره آشنای محمود رو دیدم، با همون چهره معصومانه همیشگی.
میدونستم الان سراغ محسن گلستانی رو میگیره. بهش گفتم برو جلوتر، توی یه سنگر نشسته. یه کاغذ دستش بود. با محسن خیلی رفیق بود. من فکر میکنم شاید خیلی از مناجاتهایی که محسن توی مداحی هاش میخوند رو از محمود میگرفته. این آخرین برخورد من با محمود بود. روحش شاد»
—- محسن امامی
به روایت : محسن امامی
بعد از پدافندی مهران و پس از اینکه گردان حمزه به پادگان دوکوهه اومد، بعضی از نیروها تسویه کردند و درمقابل تعداد زیادی نیروی تازه به گردان وارد شدند. تعداد نیروهای جدید آنقدر زیاد بود که گردان استعداد تشکیل چهار گروهان را داشت. اینو گفتم تا آخر خاطره بگم بعد از عملیات کربلای پنج چه تعداد از این نیروها سالم موندند. مدت کمی وقت داشتیم برعکس عملیاتهای قبلی که حدوداً یکسال فرصت داشتیم. گفته میشد که عملیات خیلی سختی رو در پیش داریم. بنابراین باید آماده میشدیم.
گروهانها سازماندهی شدند. نیروهای دستهها مشخص شدند. فرمانده دسته یک از گروهان یک گردان حمزه برادر گلستانی، معاون گروهان برادر مهدی خراسانی و فرمانده گروهان برادر قاسم کارگر.
مراسم حنابندان نیروهای گردان حمزه قبل از عملیات بیت المقدس ۴
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: ؟، علی خرمجو، ؟، ؟، ضرغامی، ؟، ؟
ردیف نشسته: شهید قاسم یار احمد، شهید حاج کیانی، ؟، احمد شیخ سفلا (دایی شهید فخرالدین)
خاطره ای از شهید قاسم یار احمد
به روایت: مهدی خراسانی
«آخرین بار که قاسم اومد مرخصی، دخترش تازه به دنیا اومده بود. ما انتظار داشتیم که چند وقتی رو مرخصی بمونه و بعد بیاد جبهه. قرار بود ده روزی رو مرخصی بمونیم اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که اومد دم خونه ما و گفت: مهدی! میخوام برگردم جبهه!
گفتم: قاسم! تو که تازه بچهات به دنیا اومده!
خاطره ای از عملیات مسلم ابن عقیل
به روایت: مهدی خراسانی
عملیات مسلم ابن عقیل یکی از معجزهآساترین عملیاتهایی بود که طی دوره جنگ به وقوع پیوست. این عملیات کمتر از چند هفته پس از عملیات بیت المقدس یک (آزادسازی خرمشهر) و عملیات رمضان انجام شد.
هدفها و محورهای عملیاتی مسلم ابن عقیل در فاصله بسیار کوتاهی قبل از عملیات مشخص گردید. مجروحیت تعدادی از مسئولین گردانها و گرونها از عملیاتهای فوقالذکرهنوز بهبود نیافته بود که در این عملیات شرکت کردند. از جمله این بزرگواران میتوان از شهید مختار سلیمانی* (فرمانده گردان حبیب ابن مظاهر)، شهید علی سنگی** (فرمانده یکی از گروهانهای گردان حبیب) و شهید حاج علی موحد*** (معاون گردان حبیب) نام برد.
به یاد شهید رضا حاتمی
به روایت: مهدی خراسانی
… درسته که رضا حاتمی نتونست دختر عزیز خودش رو که تازه به دنیا اومده بود، ببینه اما در یک نبرد شجاعانه عراقیهای زیادی رو به هلاکت رسوند و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل شد.