نوشته‌ها

به یاد شهید قاسم یاراحمد

خاطره ای از شهید قاسم یاراحمد

به روایت: خلیل نقیب زاده

فردای عملیات بیت المقدس ۴ (منطقه دربندیخان عراق) اکثر ارکان گردان حمزه زخمی شده بودند و بعضی‌ها رو فرستاده بودند عقب. اگر اشتباه نکنم طرفهای ظهر بود حدود ساعت ۱۱ دیدم برادر حسین گلستانی زیر بغل شهید قاسم یاراحمد و گرفته و بزور داره میاره عقب. سریع خودم را به آن‌ها رسوندم و کمک برادر گلستانی کردم و دو نفره قاسم را آوردیم لب دریاچه تا با قایق به عقب بره. یه ترکش از سمت راست خورده بود توی شکمش. ما هی زور می‌زدیم که ببریمش عقب، اون هم زور می‌زد که نره … زور ما غلبه کرد.

یادمه هی به بردار گلستانی التماس می‌کرد که نره. می‌گفت هیچکی نمونده تو را بخدا منو نفرستید. می‌تونم بمانم. اما قایق آمد و ما او را توی قایق گذاشتیم و فرستادیم عقب.

این صحنه هیچ وقت از یادم نمی‌ره.

یادش گرامی

پدر و پسر

004

شهید قاسم یاراحمد، عمو درویش

آلبوم مهدی خراسانی

از راست به چپ:

شهید قاسم یاراحمد، مهدی خراسانی، محمود برنا

اوقات فراغت در جبهه

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2013/09/oghat-faraghat.flv /]

آلبوم مهدی خراسانی

از راست به چپ:

اکبر طیبی، شهید قاسم یاراحمد

مکان: پایین ارتفاعات الاغلو

زمان: عملیات بیت المقدس ۲، پدافندی گردان حمزه

اردوگاه آناهیتا

از راست به چپ:
حسین گلستانی، محمود برنا (فرد نشسته روی تخته سنگ)، شهید قاسم یاراحمد، محسن شیرازی، مهدی صاحبقرانی، سید محمد مجتهدی، مهدی خراسانی، محمود یزدانی، اکبر طیبی
مکان: طاق بستان، کرمانشاه