نوشته‌ها

آلبوم مهدی صاحبقرانی

Sahebghereny-Photo-211

از راست به چپ: ؟، شهید فخرالدین مهدی برزی، ناصر رخ

آلبوم مهدی صاحبقرانی

Sahebghereny-Photo-202

از راست به چپ: داوود معقول، شهید فخرالدین مهدی برزی، شهید احمد احمدیزاده

ناهار با چاشنی ترکش و گلوله

«یادم میاد تو عملیات کربلای هشت تو ی یه سنگر تو دل خاکریز با شهید مهدی برزی و مصطفی  نشسته بودیم …درگیری هم خیلی شدید بود  اما ما خیلی خونسرد نشسته بودیم از یه فرصت کوتاه استفاده کرده بودیم و داشتیم تن ماهی و بیسکوییت میخوردیم جاتون خالی خیلی هم خوشمزه بود اتفاقا دسرش هم  ترکش و گلوله بود ….همین که مشغول خوردن بودیم  من یه صداهایی شنیدم به زبان عربی به فخرالدین و مصطفی گفتم  فکر کنم عراقیها راهشون رو گم کردند و اومدند سمت ما  البته یه اتفاق عجیبی بود چون اونا با ما  فاصله داشتند  ولی اوضاع شیر تو شیری داشت خط…

مصطفی گفت بعید میدونم؛ فخرالدین هم که مشغول خوردن بود حرف مصطفی رو تایید کرد. همینطور که با هم صحبت میکردیم یک دفعه سه تا عراقی گیج رو دیدیم  بالای سرمون ایستادند؛ خود اونا بیشتر ترسیدند تا ما چون فکر میکردند خاکریز خودشونه وبا خیال راحت اومده بودند بالای خاکریز…..

هم ما هم اونا چند لحظه ای بی حرکت بودیم  و متعجب اما ما زودتر اقدام کردیم من با بیل و مصطفی و فخرالدین با اسلحه به اونا حمله ور شدیم  و اونا رو به هلاکت رسوندیم. بعد از این درگیری  توی سنگر تا چند دقیقه از این اتفاق میخندیدیم  و بقیه ماجراها …»

— حسین گلستانی

سجاده عشق

2013-05-23-068

این جانماز همراه با بقایای پیکر داداش صادق و چند سال پس از شهادتش در نتیجه زحمات عده ای از عزیزان گمنام تفحص از ارتفاعات ۱۱۲ تنگه ابوغریب (فکه) به دستمون رسید.

دانه های تسبیح و مهر و پلاک و …

نمیدونم داداشی ۱۷ ساله من که مجروح شده بود و تو عقب نشینی جامونده بود و به روایتی تشنه هم بوده، چه جوری شهید شد؟ نمیدونم این داداش عارف ما سر این سجاده چقدر با خدا حرف زد و راز و نیاز کرد …

ولی امیدوارم سر نمازهای طولانی و قشنگش خیلی برامون دعا کرده باشه و همچنان امیدوارم که هنوز ما رو از یاد نبرده باشه.

وقتی صادق مفقود شد، فخرالدین ۱۲ سالش بود. ۴ سال بعد فخرالدین به هوای ادامه راه داداش صادق به جبهه رفت و پس از حدود یک سال شهید شد،

امیدوارم بتونیم ارزشهاشون رو زنده نگهداریم و راهشون رو ادامه بدیم و یادمون نره که صادق ها و فخرالدین های زیادی برای آسایش امروز ما جنگیدند و جانشون رو فدا کردند.

جاشون بینمون خیلی خالیه