نوشته‌ها

آلبوم گردان حمزه

1271

از راست به چپ: کتیرایی، شهید حسن پناهی، شهید بهروز آذری، شهید محمد مجازی، شهید خانی، حاج محمود امینی

شهید بهروز آذری

Sahebghereny-Photo-277
«این اقا بهروز گل که واقعا دوست داشتنی بود. میشه گفت از یه خانواده تحصیلکرده و مرفه به جبهه اومده بود. یادم میاد اون زمان شاید بعضی ها اگر پای کسی شلوار لی میدیدند، فکر میکردند طرف حتما ضد انقلاب و ضد جنگه و یا اگر آستین کوتاه می پوشید، رو دستش رنگ می پاشیدند.
این فرمانده گردان خوش تیپ ما وقتی از جبهه می اومد مرخصی وقتی با بچه های گردان حمزه به سفر میرفتیم شلوار لی با پیراهن استین کوتاه میپوشید. اون سفر زیارتی قم رو هیچوقت فراموش نمیکنم که با مهدی خراسانی وشهید آذری و ….. ….چقدر خوش گذشت …البته اینا رو نگفتم که بگم پوشیدن شلوار لی با پیراهن استین کوتاه افتخاره و یا…..راستش میخوام از خدای مهربون عادل خودمون تعریف کنم که بنده هاش رو همه جوره می پسنده و کافی ما یه ذره دلش رو به دست بیاریم روحش شاد»
— حسین گلستانی

آلبوم گردان حمزه

3099

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: محمود یزدانی، داوود معقول، شهید بهروز آذری، شهید چراغعلی، شهید آرویی

ردیف نشسته: مهدی صاحبقرانی، ؟، شهید رمضان صاحبقرانی

آلبوم مهدی خراسانی

101

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: ؟، ؟، شهید رمضان صاحبقرانی، ؟، شهید بهروز آذری، ؟، شهید آرویی، ؟، ؟، ،؟ ،؟

ردیف نشسته: ؟، ؟، شهید حسین چراغعلی

آرام به دیدار یار رفت …

به یاد شهید خانی

به روایت: علی اصغر رهنما

http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/09/sp14021.jpg

از راست به چپ: ظفرقندی، شهید بهروز آذری، شهید محمد مجازی، سید محمد مجتهدی، شهید حسین خلیلی، شهید خانی

«با دیدن عکس شهید خانی، یاد لحظاتی افتادم که داشت به دیدار عشق میرفت.

ده دوازده نفر بودن سوار یه تویوتا لندکروز. یه خورده جلوتر از ما داشتن میرفتن یه خمپاره که نمیدونم ۶۰ بود یا ۸۱ درست اومده بود رو شیشه ی تویوتا، بین راننده و کاپوت ماشین.

از ماشین که پیاده شدیم حسین فرهمند داد میزد سریعتر برید! سریعتر برید! اینورو نیگاه نکنین!

سرمو برگردوندم به چپ. وای چه صحنه ای. تویوتا لندکروز داشت تو آتیش میسوخت. درب سمت راست ماشین باز بود و شهید داود توکلی افتاده بود یه متری ماشین با بادگیر قهوه ای ، و خانی هم به شکم روی توکلی افتاده بود. خون از نوک بینی ش قطره قطره میریخت. فکر کنم بادگیر سرمه ای تنش بود و ثانیه های آخر حیاتش .

پشت ماشین پر خون بود و آتیش زبانه میکشید. شهید کربلایی رو دیدم با اون قد بلندش در آتیش و خون غوطه ور بود. عیسی احیایی هم همون لحظات به شهادت رسید. عباس شیرازی و سید کمال طباطبایی هم همون حادثه زخمی شدن که جراحات سید کمال خیلی شدید بود نمیدونم الآن زنده ست یا نه چون چند ماه بعد ورامین رفتم دیدنش خیلی حالش بد بود.

بگذریم صحنه شهادت شهید خانی خیلی شبیه آتیش خیمه های امام حسین بود و خیلی آرام به دیدار رفت.»

آلبوم گردان حمزه

1273

از راست به چپ: شهید حسن پناهی، شهید بهروز آذری

آلبوم گردان حمزه

1274

مکان: پدافندی مهران (قلاویزان)