نوشته‌ها

به یاد عملیات بیت المقدس ۲

خاطره ای از عملیات بیت المقدس ۲

به روایت: مهدی صاحبقرانی (برداشت از خاطرات سال ۱۳۶۷)

View album

می‌خواهم از عملیات بیت المقدس ۲ بگویم و از جایی‌که بهترین دوستان و یاران و عزیزترین برادرم در آنجا به شهادت رسیدند و خون پاکشان در کوهها و ارتفاعات منطقه کوهستانی غرب و شمال عراق به زمین سرد ریخت و باعث عقب نشینی دشمن شد. می‌خواهم از حرف دل آن بچه بسیجی‌ها بگویم که در آن سرمای شدید با توکل به خدا جنگیدند و حماسه آفریدند.

بله ساعت حدود ۴ یا ۶ عصر شش روز قبل از عملیات بود… هوا آنقدر سرد بود و مه‌آلود که نمیتوانستم بخوبی تشخیص دهم. سوار کامیون‌ها شدیم. مقصد مشخص نبود، حوالی ماووت؟ نمیدانم کجا؟

ادامه مطلب

به یاد شهید صفر رحمانی

دست نوشته شهید سعید طالبی

منبع: وبلاگ شهید سعید طالبی

۶۵/۰۳/۰۱

امروز صبح تا ظهر جبهه نسبتاً آرام بود. بعدازظهر یکباره انگار دیوانه شد. زمین و آسمان را به توپ و خمپاره بست و حداقل حدود ۲۰۰الی ۳۰۰عدد خمپاره نزدیکی‌های سنگر ما و سنگر کنار زد. آنقدر خمپاره زد که رنگ زمین عوض شد.  عصر برادر صراف (معاون …) و محمود پیر بداغی (مسئول گردان بهشتی) به اتفاق مسئولین دسته‌های گروهان بهشتی آمدند برای توجیه شدن. جواد صراف یکباره خبری را به من داد که ای کاش من می‌مردم ولی آن خبر را نمی‌شنیدم. شاید […] این ناراحت کننده‌ترین خبری بود که در عمرم می‌شنیدم. اول که شنیدم اصلا باورم  نمی‌شد. لذا به همین خاطر چندین بار از صراف پرسیدم که آیا در دادن خبر اشتباه نمی‌‌کند ولی او همچنان به درست بودن خبر اصرار داشت.

ادامه مطلب

سخنرانی سید محمد مجتهدی

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2011/10/video_3.flv /]

آلبوم گردان حمزه

2349

از راست به چپ:

حاج محمود امینی، حاج آقا مهریزی، سید محمد مجتهدی، عابدین

آلبوم حسین گلستانی

Document 0025از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید خلیلی، شهید عدالت، محمد طاهری، شهید علیان نژاد، شهید عابدینی

ردیف نشسته: شهید محسن حاج قربان، سید محمد مجتهدی، ؟، جعفر منتظر، ؟، شهید دهدشتی، احمد محمدی، ؟، حاج محمود امینی، هادی قیومی، ماشالله نانگیر، مهدی فرخی

اردوگاه آناهیتا

از راست به چپ:
حسین گلستانی، محمود برنا (فرد نشسته روی تخته سنگ)، شهید قاسم یاراحمد، محسن شیرازی، مهدی صاحبقرانی، سید محمد مجتهدی، مهدی خراسانی، محمود یزدانی، اکبر طیبی
مکان: طاق بستان، کرمانشاه

افطاری شب بیستم رمضان

مراسم افطاری برادر محسن فکور

به روایت: حسین گلستانی

دیشب عازم مراسم افطاری بودم که هر ساله آقا محسن فکور شب بیستم ماه مبارک رمضان بچه‌های گردان رو دعوت میکنه. راستش بیشتر حواسم روی دیدن بچه ها متمرکز شده بود تا خوردن افطاری و هییت. بعد ازمدتها توفیقی دست داده بود تا برو بچه‌های گردان  رو زیارت کنم. برای پسرم هم که هم نام عمو محسن شهیدش بود این مراسم و دیدنیهای اون اونقدر جالب بود که  از چند وقت پیش مشتاق باشه تا به این مراسم بیاد چون همه صحبتها در باره جبهه و جنگ وشهادت وخاطرات اون موقع هست و برای افراد این سن وسال خیلی جالب هست. به هر حال درست سر افطار و موقع اذان رسیدیم.

ادامه مطلب