نوشته‌ها

پلاک

02

«این پلاک هویت رزمندگان تو جبهه رو تایید میکرد. پلاکی که به گردن بچه ها می افتاد اما قبل از عملیات خیلی ها رو میدیدی که روی پارچه شلوار یا پیراهن خودشون هم یه گوشه ای شماره پلاک رو یادداشت میکردند. بعضی ها هم اصلا پلاک رو همراهشون نمی آوردند چون دوست داشتند گمنام شهید بشن یا مفقود الاثر باشن بالاخره دورانی بود …………

یاد باد ان روزگاران یاد باد»

— حسین گلستانی

سوغات حسین گلستانی از مشهد

143

فکر کنم عکس این جانماز که از آلبوم برادر گودرزی برداشته شده برای خیلی از ما نوستالژی باشه … یاد خاطرات گذشته و سوغاتی های ساده و عمدتا مشابه هم و اون جامهری کوچیک وسطش که در اون زمان خودش یه نوع نوآوری محسوب می شد…

گاهی آدم چقدر دلتنگ اون همه صفا و سادگی بی ریاست!

ناهار با چاشنی ترکش و گلوله

«یادم میاد تو عملیات کربلای هشت تو ی یه سنگر تو دل خاکریز با شهید مهدی برزی و مصطفی  نشسته بودیم …درگیری هم خیلی شدید بود  اما ما خیلی خونسرد نشسته بودیم از یه فرصت کوتاه استفاده کرده بودیم و داشتیم تن ماهی و بیسکوییت میخوردیم جاتون خالی خیلی هم خوشمزه بود اتفاقا دسرش هم  ترکش و گلوله بود ….همین که مشغول خوردن بودیم  من یه صداهایی شنیدم به زبان عربی به فخرالدین و مصطفی گفتم  فکر کنم عراقیها راهشون رو گم کردند و اومدند سمت ما  البته یه اتفاق عجیبی بود چون اونا با ما  فاصله داشتند  ولی اوضاع شیر تو شیری داشت خط…

مصطفی گفت بعید میدونم؛ فخرالدین هم که مشغول خوردن بود حرف مصطفی رو تایید کرد. همینطور که با هم صحبت میکردیم یک دفعه سه تا عراقی گیج رو دیدیم  بالای سرمون ایستادند؛ خود اونا بیشتر ترسیدند تا ما چون فکر میکردند خاکریز خودشونه وبا خیال راحت اومده بودند بالای خاکریز…..

هم ما هم اونا چند لحظه ای بی حرکت بودیم  و متعجب اما ما زودتر اقدام کردیم من با بیل و مصطفی و فخرالدین با اسلحه به اونا حمله ور شدیم  و اونا رو به هلاکت رسوندیم. بعد از این درگیری  توی سنگر تا چند دقیقه از این اتفاق میخندیدیم  و بقیه ماجراها …»

— حسین گلستانی

تقدیم به همه مادران شهدا که بهشت زیر پای اوناست

به قلم: حسین گلستانی

«خیلی ها فکر میکنند خدا به مادران شهدا یه نیروی خارق العاده ای عطا کرده که دیگه درد فراق ندارن …..ب

راشون داغ فرزند عادیه…

تحملشون باید خیلی باشه …

شکوه نداشته باشن…و……….

نه بابا اینجوری نیست! درسته که خدا بهشون صبر داده  اما اونا مادرن و از همه موجودات روی زمین احساسی تر و پاکتر

درد فراق فرزند یا فرزندانشون رو دارن اما چون با خدا معامله کرده اند توی این مصیبت صبر پیشه کردند

آخه اونا به مقتدای خودشون حضرت زینب (س) اقتدا کرده اند…

مگر میشه پاره تنشون رو راهی جبهه کنند بعد هم جنازه خون آلودش رو براشون بیارن و اونا هم هیچ احساسی نداشته باشن؟

درسته که صبرشون زیاده اما مطمئنا تو خلوت خودشون برای عزیزشون خیلی گریه کردند وی ا هر موقع اسمش رو کسی میاره بغض گلوی اونا رو  میگیره ولی صداشون در نمیاد تا مبادا …..

اینارو میگم چون میدونم مادران شهدا مظلوم ترین و پاکترین مادران روی زمین هستند…

ادامه مطلب

آلبوم مهدی خراسانی

74

از راست به چپ: ؟، حسین گلستانی، مهدی خراسانی، داوود معقول