بایگانی نویسنده برای: ف. مهدی برزی (برگه 657)
درباره ف. مهدی برزی
این نویسنده هنوز اطلاعاتی درباره خود ثبت نکرده است.
ف. مهدی برزی تا کنون 4633 مطلب مفید در سایت ثبت کرده است.
مطالب توسط
پذیرایی از گردان حمزه به دعوت گروهان یک
2011 ,31 جولای /۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ: ؟، مصطفی خرسندی، شهید احمدیزاده، حسین گلستانی، ؟، ؟، ؟، ؟، ؟ مکان: حسینیه کرخه
به یاد شهید محسن گلستانی
2011 ,31 جولای /۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیشهید محسن گلستانی فرمانده دسته یک و مداح اهل بیت (ع) «هیچکس نباید برای ناکامی شهید در این دنیا اندوهگین شود زیرا به کام و به وصال معشوقی دیرینه میرسد که از بطن تولد او را یاری نموده … اگر اشکی از دیدگان شما سرازیر شد به یاد آقا اباعبدالله (ع) باشید و برای خانم […]
۸ روز فاصله از خاک تا افلاک
2011 ,30 جولای /۰ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیخاطره ای از عملیات بیت المقدس ۲ به روایت: مهدی صاحبقرانی از زمان درگیری ما در اون شب سرد و برفی و شهادت فخرالدین عزیزم و یاران باوفای دسته ۱ گروهان یک با زمان به خاکسپاری داداش فخرالدین، ۸ روز فاصله وجود داشت. این موضوع برمیگشت به همون شب حادثه….. اون شب دسته ما اولین […]
محل مناجات شهدا
2011 ,30 جولای /۰ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیخاطره ای از اردوگاه کرخه به روایت: محسن امامی این روزها وشبها یادآور خاطرات بسیاری از عملیاتها و رشادتهای بچهها در زمان دفاع مقدس میباشد. اکثر عملیاتهای بزرگ و فتحالفتوحها در سه ماهه آخر سال صورت گرفته و همیشه این ماهها خاطرهانگیز بوده است. عملیات بیتالمقدس ۲ هم از این قاعده مستثنی نبود و بچهها […]
میهمانی دسته مصطفی رحیمی
2011 ,30 جولای /۰ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیخاطره ای از کرخه به روایت: محسن امامی اجازه بدین یه خاطره از یه موضوع قشنگ وزیبا از اردوگاه کرخه بگم. همینجایی که تو این عکس فخرالدین با این چهره معصومانه ایستاده. یکی از عادتهای خوب بچهها توی جبهه این بود که بچههای یکی از دستهها، بچههای یه دسته دیگر رو دعوت میکردند به ناهار. […]
سه راه شهادت
2011 ,30 جولای /۰ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیبه روایت : محسن امامی بعد از پدافندی مهران و پس از اینکه گردان حمزه به پادگان دوکوهه اومد، بعضی از نیروها تسویه کردند و درمقابل تعداد زیادی نیروی تازه به گردان وارد شدند. تعداد نیروهای جدید آنقدر زیاد بود که گردان استعداد تشکیل چهار گروهان را داشت. اینو گفتم تا آخر خاطره بگم بعد […]