طعم چای
از راست به چپ:
رجب قربانی، اکبر طیبی، خسرو تاجیک، حسین طوسی، ناصر رخ، علی شهبازی، علیپور، ؟، مجتبی صبوری، ؟، حسین اسداللهی، حاج کیانی، ؟، ؟، ؟
مکان: شیخ صله
زمان: قبل از پدافندی بیت المقدس ۴
از راست به چپ:
رجب قربانی، اکبر طیبی، خسرو تاجیک، حسین طوسی، ناصر رخ، علی شهبازی، علیپور، ؟، مجتبی صبوری، ؟، حسین اسداللهی، حاج کیانی، ؟، ؟، ؟
مکان: شیخ صله
زمان: قبل از پدافندی بیت المقدس ۴
خاطره ای از شهید عظیمی
به روایت: خلیل نقیب زاده
توی شیخ صالح که قبل از عملیات بیت المقدس ۴ مستقر بودیم، دائماْ شیطونی میکردیم. مثلاْ روی یه تپه لم داده بودیم و یکدفعه یکی با سنگ ریز میزد به نفر روبروی خود (شما فرض کنید ۱۰ نفر آدم یه طرف و ۱۵ نفر آدم دیگر در مقابلشان یا نشسته یا لم داده بودند). یکدفعه یک نفر با یک سنگ ریزه میزد به نفر مقابل خود، خب متقابلاْ او همچنین عملی را با یک سنگ ریزه دیگه جواب میداد. یواش یواش این عمل تبدیل میشد به پرتاب سنگهای بزرگ از سمت مقابل و نهایتاْ با سنگ بدنبال هم کردن و بعد هم کلی خندیدن…
اما در چنینن موقعیتی شهید عظیمی در گوشهای مشغول درس خواندن بود و خود را برای کنکور رشته پزشکی آماده میکرد. راستش همیشه وقتی او را میدیدم، کمی به فکر فرو میرفتم و کلی سوال برام پیش میاومد…
… تا اینکه شهید عظیمی تو عملیات بیت المقدس ۴ شهید شد.
مراسم حنابندان نیروهای گردان حمزه قبل از عملیات بیت المقدس ۴
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: ؟، علی خرمجو، ؟، ؟، ضرغامی، ؟، ؟
ردیف نشسته: شهید قاسم یار احمد، شهید حاج کیانی، ؟، احمد شیخ سفلا (دایی شهید فخرالدین)
خاطره ای از شهید قاسم یار احمد
به روایت: مهدی خراسانی
«آخرین بار که قاسم اومد مرخصی، دخترش تازه به دنیا اومده بود. ما انتظار داشتیم که چند وقتی رو مرخصی بمونه و بعد بیاد جبهه. قرار بود ده روزی رو مرخصی بمونیم اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که اومد دم خونه ما و گفت: مهدی! میخوام برگردم جبهه!
گفتم: قاسم! تو که تازه بچهات به دنیا اومده!
مکان: کرمانشاه، اردوگاه آناهیتا، طاق بستان
اون چهار نفری که بغل هم تو صف اول، اینجوری قنوت خوشگل گرفتند هر چهارتاشون شهید شدند. فریدون تاجیک، مهدی قائمی، جواد زندیه و سید احمد نبوی. فکر کنم اینا یه جوری با هم هماهنگ کرده بودند که چه دعایی رو بخونند که خدا بپذیره! کاش ما هم توی اون صف بغل اینا بودیم…………
خاطره ای از عملیات بیت المقدس ۴
به روایت: حسین گلستانی
از راست به چپ: شهید خلیلی – حاج محمود امینی – محمود یزدانی- سکاندار قایق –
شهید یاراحمد – اکبر طیبی – ؟
مکان: روی سد دربندی خان
زمان: عملیات بیت المقدس ۴
از راست به چپ: ؟ – مهدی خراسانی – کاظم بیگی – مجتبی صبوری
مکان: منطقه شیخ صالح (عقبه گردان)
زمان: عملیات بیت المقدس ۴
… یادمه با مهدی خراسانی یه آر پی جی یازده گیر آورده بودیم و مهدی خیلی باحال به سمت هلیکوپترها شلیک میکرد که به سمت قایقها نرن. اما اونا اصلاً به ما اهمیت نمیدادند و فقط و فقط اسکله رو میزدند. روز دوم که عراقیها همینطور حمله میکردند دیدم یه هلیکوپتر به سمت نیروهای ما که توی چند تا از سنگرهای عراقی مستقر بودند، چند تا موشک پرتاب کرد. خیلی سریع خودم رو به اونجا رسوندم. وای خدای من چه صحنه ای!! موشکها دقیقاً به سنگرها خورده بود. تعدادی از بچهها شهید و مجروح شده بودند. کسی نبود. باید مجروحها و شهدا رو تخلیه میکردیم.
رفتم سراغ شهدا! اولین نفر عباس دارابی بود. تموم بدنش خونی بود. تنها بودم. باید یه کاری میکردم …