نوشته‌ها

حس مادرانه جنازه فرزند شهیدش را شناسایی کرد

خاطره ای از بازگشت شهید مفقود الاثر علی رضایی

به روایت: برادر شهیدان علی و حسین رضایی

 20131106_151535    20131106_151551

20130930_162022

تابستان سال ۷۲ بود. اولین باری بود که جنازه های  ۱۰۰۰ شهید را از مناطق جنگی آورده بودن. خانه بودم. صدای زنگ تلفن بلند شد. بعد از سلام و احوالپرسی، دیدم ازطرف بسیج محل مسجد احباب الحسین هستند. گفتن جنازه برادرت علی اومده. بیا بریم ستاد معراج برای شناسایی. قلبم ریخت. سریع هماهنگ کردیم با چند تا ازبچه‌های بسیج رفتیم معراج.

درب یه تابوت رو باز کردن. یک کارت سبز رنگ داخل اون بود با پلاک که علاوه براینکه شماره کد لشگر۲۷ بود اسم برادرم نیز روی آن حک شده بود (علی رضایی). جنازه تقریبا کامل بود؛ یه عینک ته استکانی مشکی همراهش بود یک  پا هم نداشت. جمجمه و فک جنازه خیلی لاغر بود. من گفتم این برادر من نیست.

ادامه مطلب

گروهان یک دسته یک تیم یک

2671

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: فیاضی، حسین گلستانی، نصیرپور، اعلایی نیا، اعلایی نیا، شهید سیروس مهدی پور، ملکی، ؟، شهید رحیمی، شهید محسن گلستانی

ردیف نشسته: شهید علی قابل، شهید قمصری، بی بی جانی، شهید نعمتی، محمدی ، شهید رحیمی، شهید امین شیرازی

گروهان یک دسته یک تیم دو

2670

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: محسن گودرزی، اصغر اهری،شهید احمد احمدیزاده، لک علی آبادی، شهید پورکریم، شهید مدنی، شهید اهری، شهید کبیرزاده، شهید محسن گلستانی

ردیف نشسته: شهید محمد علیان نژاد، ؟، شهید مولایی، رمضانی، انصاری، فیاضی

۲۴ ساعت در جبهه

به یاد نیروهای دسته یک گروهان یک گردان حمزه

خاطره ای از برادر محسن امامی

اون شب در اردوگاه کرخه، تو چادر دسته یک، وقتی سوره واقعه رو قرائت کردیم، با خودم تصمیم گرفتم صبح برای عبادت و خوندن نماز شب از همه زودتر بلند بشم. وقتی این تصمیم رو گرفتم و رفتم زیر پتو تا بخوابم دلهره داشتم، همش فکر می‌کردم که همه بچه‌ها دارند منو نگاه می‌کنند، خیلی طول کشید تا خوابم ببره. خوشبختانه اون شب رزم شبانه نداشتیم و راحت خوابیدیم. دم دمای صبح، قبل از اذان صبح بیدار شدم اما متاسفانه باز هم عقب افتاده بودم و شاید نیمی از بچه‌ها از چادر بیرون رفته بودند.

از چادر اومدم بیرون. بچه‌های تبلیغات طبق معمول هر روز صبح، مناجات زیبای حضرت امیر (ع) – با صدای دلنشین برادر نورایی – رو گذاشته بودند پشت بلند گو‌ها و صدای مولای یا مولای اون تو فضای اردوگاه طنین‌انداز شده بود. هنوز بعد از سال‌ها یاد اون لحظات خیلی آرامبخش و شیرینه.

ادامه مطلب

آلبوم شهید حسن سلیمی

09

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حسن سلیمی، محمود توکلی، اکبر رضوانی، شهید سید اصغر خبازی، شهید محمود ملایری، ، سید اکبر موسوی، حسین پناهی ، فیاضی

ردیف نشسته: اکبر کبیری، احمد وطنی، شهید عباس فروزنده، شهید امیر قیاسی، احمد محمدی

مکان: پادگان سفینه النجاه، سد دز

زمان: آبان ۱۳۶۴

تشکر ویژه از برادر احمد محمدی برای شناسایی افراد حاضر در عکس