دسته یک، گروهان فجر، گردان مقداد
از راست به چپ:
ردیف بالا: عباسی، مهدی خدا بخش (پیک دسته)، حسینی، محمد جاویدی، حیدری خلیلی، رضا سلسپور، محمد عابدینی، ؟
ردیف وسط: علی اکبر خلیلی(معاون دسته)، محسن قصاب، رحیم خرسند(پیرمرد گریم شده)، داود واحدی، اسماعیل مختاپور، عباس ثروتی (فرمانده دسته یک)،
ردیف پایین: ؟، محمد آقاجانی، ابراهیم غفاریان(معاون دسته)
نفر جلویی:برادر سعید حدادیان
«میخواستم در ارتباط با این عکس خاطره ای تعریف کنم که شاید خالی از لطف نباشد. آب و هوای ماووت در زمستان خیلی سرد و گاهی اوقات بارش های باران یا برف تا چند روز ادامه داشت. خاطره ای که می خواهم تعریف کنم در همین رابطه است.
چند روز پشت سرهم باران تند می بارید که امکان بیرون رفتن از محل چادرها نبود مگر در صورت نیاز و ضرورت. ابن موضوع باعث کسلی بچه ها شده بود. بعد از سه روز از باریدن باران مرحوم مختارپور خیلی اصرار داشت که فضا را عوض بکند. از من خواست کاری انجام بدم. من هم با استفاده از الیاف پتوهایی که بعنوان زیر انداز استفاده می کردیم سبیل و ریش درست کردم و با استفاده از خمیر دندان سبیل و ریش را به صورت برادر رحیم چسباندم که اگر به عکس دقت شود، متوجه می شوید که این فرد گریم شده است.
برادر سعید حدادیان که از نیروهای دسته شهادت گروهان فتح بود از کنار دسته ما در حال عبور بود که با دیدن رحیم به جمع ما پیوست و مدحی در خصوص این پیرمرد گریم شده با طنز خواند که موجب شادی بچه ها شد.»
— محمد آقاجانی
با عرض سلام و خسته نباشید به تمامی عزیزان همکاردر سایت گردان و مدیرمحترم سایت
میخواستم در ارتباط با این عکس خاطره ای تعریف کنم.شاید خالی از لطف نباشد.آب و هوای ماووت در زمستان خیلی سرد و گاهی اوقات بارش های باران یا برف تا چند روز ادامه داشت.خاطره که می خواهم بگم در همین رابطه است. چند روز پشت سرهم باران تند می بارید که امکان بیرون رفتنداز محل چادرها نبود مگر در صورت نیاز و ضرورت.که موضوع باعث کسلی بچه ها شده بود. بعد از سه روز از باریدن باران مرحوم مختارپور خیلی اصرار داشت که فضای را عوض بکند. از من خواست کاری انجام بدم. منم با استفاده از موی پتوهای که بعنوان زیر انداز استفاده می کردیم سبیل و ریش درست کردم و با استفاده از خمیر دندان سبیل و ریش را به صورت برادر رحیم چسباندم .که اگر به عکس دقت شود .متوجه می شوید که این فرد گریم شده است.برادر سعید حدادیان که از نیروهای دسته شهادت گروهان فتح بود از کنار دسته ما در حال عبور بود که با دیدن رحیم به جمع ما پیوست.و مدحی در خصوص این پیرمرد گریم شده با طنز خواند که موجب شادی بچه ها شد
—
سلام و سلامت باشید
ما هم از شما ممنونیم
خاطره خوبتون در پست اصلی ثبت شد.
فقط فکر کنم ترتیب اسامی اونطور که ثبت شده درست نیست. مثلا اسم آقای مختارپور به نظر میرسه که آخرین نفر از ردیف نشسته از راست (یا بهتر بگم اولین نفر از سمت چپ) باشه اما ایشون با توجه به توضیحاتی که دادید نفر وسط و تقریبا پشت سر خودتون هستند.
فکر کنم اگه سه ردیف تعیین بشه بهتر باشه. زحمتش هم با شما
ردیف بالا/ردیف وسط/ ردیف پایین/ و در آخر هم نفر جلو که برادر مداحمون هستند.
خیلی لطف می کنید اگه اسامی رو بازنویسی کنید.
با سلام و خسته نباشید و عرض تشکر
شما صحیح می فرمایید طرز ایستادن و نشستن بچه ها طوری است که براحتی نمی توان اسامی را با افراد تطبیق داد.تقریبأ بچه ها دور آقای رحیم حلقه زدند.ضمنأ دیشب با یکی از دوستان دسته در تماس بودم فامیلی رحیم را گفتن.برادر رحیم خرسند نام کامل ایشان است.مرحوم مختارپورآخرین نفردر ردیف دوم نشسته از راست می باشند که نفر بالا سر ایشان لباس سبز دارند و دستهای خود را به شانه برادر مختارپور تکیه دادند. نفر ایستاده کنار برادر مختاپور که کاغذی نیز بدست دارند .برادر عباس ثروتی است که در آن زمان فرمانده دسته ما بود.
ردیف بالا:؟-برادرمهدی خدا بخش ( پیک دسته)-برادر حسینی-برادر محمد جاویدی-برادر حیدری خلیلی-برادر رضا سلسپور-برادر محمد عابدینی-؟
ردیف وسط: برادر علی اکبر خلیلی( معاون دسته)-؟-برادر رحیم خرسند( پیرمرد گریم شده)-برادر داود واحدی- برادرمرحوم اسماعیل مختاپور-برادر عباس ثروتی ( فرمانده دسته یک).
ردیف پایین:؟- محمد آقاجانی-برادر ابراهیم غفاریان( معاون دسته)
نفر جلویی:برادر سعید حدادیان
امیدوارم امکان شناسایی افراد فراهم شده باشد.
—
سلام
ممنون از پیگیریتون و تشکر از توضیحات جامع و کاملتون
با عرض سلام و خسته نباشد
برادر عزیزم ابراهیم غفاریان تماس گرفتند و نام دونفر از بچه ها دسته را که نامشان ذکر نشده بود یادآوری کردند.
ردیف بالا:نفر اول از سمت راست برادر عباسی
ردیف وسط: نفر دوم برادر محسن قصاب( همان که چفیه را دور سرش بسته)
با تشکر
—
تشکر از شما و برادر ابراهیم غفاریان
خیلی لطف کردید که به تکمیل اطلاعات کمک کردید
ممنون