نوشتهها
«حمزه» گردان تکلیف مداری و استقامت بود
/۶ دیدگاه /در اخبار, خاطرات /توسط ف. مهدی برزیخاطره ای از حاج محمود امینی
ارسال: سلمان محمدی
منبع: پایگاه خبری تحلیلی نسیم سرخس
مسلماً شهادت دوستان و همرزمان حالا در هر سنی که باشند باعث ناراحتی میشد، ولی ما باید به تکلیفمان عمل میکردیم و تا آخرش در راهی که شروع کردیم میایستادیم.
به گزارش نسیم سرخس، گردان اولین ردهای بود که یک رزمنده در قالب سازمان رزم در آن هویت مییافت.
هرچند ردههای کوچکتری چون دسته و گروهان هم وجود داشت، اما گردان به نوعی شناسنامه رزمندگان به شمار میرفت و هماکنون اگر از یادگاران دوران دفاع مقدس سؤال شود در چه نیرویی حضور داشتند، اولین کلام، معرفی گردانشان خواهد بود. اخیراً که در صفحات پایداری روزنامه جوان به شناسایی و معرفی دو گردان مالک اشتر و عمار یاسر از لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) پرداختیم و گفتوگویی نیز با فرماندهان این گردانها سرداران نصرتالله اکبری و محمدرضا یزدی انجام دادیم، این بار به سراغ سردار محمود امینی فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا (ع) رفتیم که در پرونده کاریاش فرماندهی گردانهای خندق، مسلم و کمیل را نیز دارد. این تعدد فرماندهی بر چند گردان هر کدام ماجراهایی دارد که در گفتوگو با امینی به آنها پرداختیم و در این رهگذر سری نیز به حال و هوای بچهبسیجیهای گردان حمزه سیدالشهدا(ع) زدیم.
گویا شما در طول دفاع مقدس و البته در دورههای مختلف فرماندهی چهار گردان حمزه، خندق، مسلم و کمیل را برعهده داشتهاید، تعلق خاطرتان بیشتر به چه گردانی است؟
حضور در جمع رزمندههای آن دوران حال و هوایی تکرار نشدنی دارد که نمیتوان فرق زیادی بینشان گذاشت اما از جهت مدت حضورم در گردان حمزه و اینکه حمزه آخرین گردانی بود که سمت فرماندهیاش را داشتم، شاید بتوانم بگویم خودم را بیشتر یک گردان حمزهای میدانم. به ترتیب بنده از برج ۱۰ سال ۶۱ تا اردیبهشت سال ۶۲ فرمانده گردان خندق بودم. از خرداد ۶۲ تا اسفند همین سال فرمانده گردان مسلم، از خرداد ۶۳ تا اسفند ۶۳ فرمانده گردان کمیل و نهایتاً از خرداد ۶۴ تا فروردین ۶۷ فرماندهی گردان حمزه را برعهده داشتم که به خاطر شرایط خاص اواخر جنگ، دوباره بحث تیپهای محوری به میان آمد و در این سال فرمانده تیپ محوری شدم و دو سه ماه آخر جنگ را در همین سمت انجام وظیفه میکردم.
به مناسبت چهلمین روز درگذشت حاجی بخشی
/۰ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیاکنون که در آستانه چهلمین روز در گذشت این عزیز هستیم جا دارد که به ذکر خاطره ای از این پیر جبهه هابپردازم .
در بحبوحه عملیات والفجر مقدماتی بودیم و گردان ما بنام گردان خندق از تیپ سه ابوذر از لشگر ۲۷بود که فرمانده گردان هم همین حاج محمود امینی بود. یادمه با گروهان خود داشتیم دور میدان صبحگاه پادگان دوکوهه میدویدیم که یک دفعه حاجی بخشی آمد بین ما …حسین جان …کربلا ….زینب جان …کربلا (البته هنوز ماشاالله حزب الله معروف ایشان باب نشده بود) و به این صورت داشت به ما روحیه میداد.
دقایقی نگذشته بود که فرمانده گروهان ما بنام شهید جلیل بنده در همان حین به ما خبر داد که الان خبر آورده اند که پسرش به شهادت رسیده.
خداوند روح بلنداین مرد بزرگ را با فرزندان شهیدش و امام شهدا محشور نماید .
— عباس اسکندرلو