خاطره ای از شهید مهدی شجاعیان
به روایت: محمد کاری (از گردان مالک)
از راست به چپ: شهید مهدی شجاعیان، محمد کاری
مکان: باغچه کنار ساختمان تبلیغات لشکر کنار میدون صبحگاه دوکوهه
زمان: تابستان ۱۳۶۴
عکاس: مهدی مقیسه
مهدی شجاعیان از دوستان و بچه محلها (بچههای یکی از مساجد محل که حقیر توشون فعالیت داشتم) بود که همیشه توی منطقه از هر فرصتی استفاده میکردم تا از گردان خودمون – گردان مالک- به گردان حمزه برم و بهش سر بزنم.
خیلی بچه ساکت و مظلوم و مومنی بود، خیلی نوربالا میزد و در کل حال قشنگی داشت.
مثلاً یه بار که فکر کنم بعد از عملیات بدر و قبل از عملیات عاشورای ۴ بود و من در توپخانه ۶۳ خاتم الانبیا(ص) بودم که برای مرخصی اومدم دوکوهه. هم موقع رفت و هم موقع برگشت اومدم یکی دو شب پیش مهدی و برو بچه های باحال گردان حمزه خوابیدم تا بعد که برم مقرمون که توی جفیر بود.
یادمه موقع برگشتن از تهرون، مادر خدابیامرزم برام کوکو سبزی و نون بربری گذاشته بود که به اصطلاح توی قطار بخورم و غذای عجیب غریب قطار رو نخورم! ولی من نخوردمشون! و آوردمشون ساختمون گردان حمزه پیش مهدی و بچه ها.
صبح بود که رسیدم پیششون. گشنمون بود و من با آب و تاب گفتم که براتون یه غذای ننه پز غیر منتظره دارم، اون هم با نون بربری!!! که بچه ها امون ندادند و ریختن سر ساک من و بقچه و مشمای کوکوها و نون بربری ها رو در آوردن و کلی حال کردن. خوب یادمه خدا بیامرز شهید سعید طالبی که عکسش رو هم گذاشتین خیلی شیطونی کرد. کلی هم بذله گویی کرد که بماند…..