نوشته‌ها

پدر و پسر

عمو درویش و شهید قاسم یاراحمد

به یاد شهید قاسم یاراحمد

«در ارتفاعات سد در بندیخان عراق نیمه های شب بود. من و شهید مهدی شیدائیان در کمین بودیم که سرو کله حاج قاسم پیدا شد با جیبی پر از هله هوله؛ به ما هم داد. بعد شروع کرد در باره دختر کوچولوی خودش صحبت کرد و می گفت دلم خیلی براش تنگ شده و هر وقت میرم مرخصی  – دو انگشت شصت و سبابه خودشو نشون داد و گفت – انقدر بزرگتر شده و بعد کلی خندید و رفت پائین از کمین …»

— حسن شمسیان

ادامه دارد

شهید قاسم یاراحمد

Sahebghereny-Photo-275
«این شهید بزرگوار یعنی قاسم یار احمد خودمون خیلی باصفابود. خیلی خوش اخلاق و خیلی شوخ بود. وقتی با خراسانی و طیبی و یاراحمد و….تو چادر گروهان دور هم جمع می شدیم و از همه جا و همه چیز حرف میزدیم این قاسم یار احمد بود که نقل مجلس ما میشد. مخصوصا که این اخریها دختر کوچولوش هم به دنیا اومده بود و چقدر به ما پز میداد که چه دختری دارم و چقدرخوشگله و چقدر دوست داشتنیه و ….کلی تعریف و تمجید..
تو پدافندی شاخ شمیران من برای کار خیر ازدواج به تهران اومدم چند روزی نگذشته بود وقتی در خونمون به صدا در اومد و من رفتم در رو باز کردم هنوز یادم نرفته مهدی خراسانی با محمود برنا رو دیدم که خیلی تعجب کردم .مهدی با همون موتور سوزوکی هزار معروفش اومده بود مهدی تعریف کرد وقتی من اومدم مرخصی شهید یاراحمد همزمان که فرمانده دسته یک بود به گروهان هم کمک میکرد تو یکی از بازدید هایی که از سنگرها داشت بر اثر اصابت ترکش شهید میشه. خداییش خیلی ناراحت شدم. اما ناراحتی من بیجا بود چون به بهترین مقامی که میتونست به دست بیاره دست پیدا کرده بود .
اون موقع ناراحتی من از این بود که دختر کوچولوی نازش رو خیلی ندید و شهید شد اما حالا مطمئنم که اون دختر مایه عزت و سر افرازی پدر هست .
روحش شاد
روح پدر بزرگوارش هم شاد … عمو درویش تمام نشدنی

آلبوم مهدی خراسانی

از راست به چپ:

مهدی صاحبقرانی، محمود برنا، اکبر طیبی، مهدی خراسانی، ؟، عمو درویش

عمو درویش

عمودرویش پیرمردی حدود ۸۵ ساله بود که همیشه به نیروهای کم سن و سال روحیه می داد. همرزم و فرزند رشیدش، قاسم، در پدافندی عملیات بیت المقدس ۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

به یاد عمو درویش

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/05/Video-18.flv /]