نوشته‌ها

آلبوم گردان حمزه

16

از راست به چپ :

قیومی – ؟ – شهید ریگایی – چهاردولی -شهید موسوی – احمدی – شهید گلهر – شهید باغستانی – ؟ – سلیمی – شهید اصانلو – ؟ بوریانی – شهید حسن چیذری

نشسته از راست به چپ :

منصور حسین زاده – ؟ – شهید کوهبر – ؟ – ؟ – ؟ – رحیم پورعباسی – شهید آقا محمدی – شهید سید محمود استادنظری – ؟ – شهید ذبیح اله ابراهیمی

آلبوم منصور حسین زاده

Image(97)از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید آقامحمدی، منصور حسین زاده، مهدی فرخی، ؟

ردیف نشسته: شهید موسوی، امیر علی امامقلی

مکان: اردوگاه کارون

زمان: سال ۱۳۶۴ (قبل از عملیات والفجر ۸)

گروهان دو دسته دو

2690

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: رضا سلطانی، شهید علی کوهبر، شهید آقامحمدی، ؟، شهید موسوی، شهید کلهر، منصور حسین زاده

ردیف نشسته: امیر علی امامقلی، شهید محمود رضا استادنظری، ؟، ؟، شهید محمد باغبانی

آلبوم گردان حمزه

2689از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حسن چیذری، طاهری، سید علی میرسلیمی، ؟، ؟، ؟

ردیف نشسته: ؟، شهید اصانلو، شهید ذبیح الله ابراهیمی، پورعباسی

آلبوم حسین گلستانی

Document 0254

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: ؟، ؟، ؟

ردیف وسط: شهید موسوی، شهید کوهبر، مصطفی امانی، حسین گلستانی، سید علی میرسلیمی

ردیف نشسته: شهید اصانلو، شهید سید حسین دستواره، ؟

آلبوم عباس اسکندرلو

11-5

از راست به چپ:

ردیف ایستاده:
منصور حسین زاده، شهید علیرضا کوهبر، شهید محمد باغبانی(باغستانی)، برادر شاهمرادی، ؟، امیر علی امامقلی، شهید سید حسین دستواره، ابراهیمی، ؟، ؟، ؟، ؟، شهید آرویی، اصغری، پورعباسی

ردیف نشسته:
؟، شهید آقامحمدی، شهید ابوالفضل موسوی (پسر)، سید علی میرسلیمی، شهید حسن چیذری
ردیف وسط:

مصطفی امانی، ؟، شهید موسوی(پدر)، شهید کلهر، رضا سلطانی، باقرزاده، ؟، شهید اصانلو، شهید ریکائی

شهید موسوی

خاطره ای از شهید موسوی

به روایت: عباس اسکندرلو

549

«معمولا قبل از عملیات بچه ها را به مر خصی میفرستادند. قبل از عملیات والفجر ۸ برادر قیومی مسئول گروهان آمد و اعلام کرد که گردان به مرخصی خواهد رفت، منتها از هر دسته ای باید دو نفر داوطلب برای چادر ها بمانند.

وقتی پرسید چه کسی میخواهد بماند؟

این شهید و شهید ابراهیمی که هر دو از دسته ۲ کروهان ۲ بودند، سریع بلند شدند.

یادمه که برادر قیومی به این شهید گفت: شما وافعا میخواهید بمانید؟

خیلی محکم گفت: بله!

چون اطلاعی که ما داشتیم این بود که ایشان ۶ فرزند داشتند و مرخصی برای ایشان لازم بود ولی خیلی مصر بودند که نروند.

این تعبیری است که من میکنم و بعضی ها هم میگفتند که شاید اگر به مرخصی میآمد محبت فرزندان خدای نکرده خللی در عزم ایشان برای جهاد ایجاد میکرد….

بنابراین به مرخصی نیامد و محبت حضرت دوست را بر محبت خانواده ترجیح داد و در همان عملیات به لقای حق رسید. واقعا اینان که بودند و ما که هستیم !!!!!!

یا علی مدد