نوشته‌ها

دستنوشته های شهید محمود تاج الدین

ارسال: محسن صالحی

به یاد شهیدانی که دلمان برایشان سخت تنگ است …

shohada

ارسالی: کریم نژاد – خوزستان – گتوند – ترکالکی

به یاد شهید تاج الدین

unnamed

هنگامی که انسان از لذت های مادی دوری نموده و به معبود خویش عشق بورزد و تنها برای رضای او کار کند

خداوند متعال نیز بنده خویش را ناامید برنمی گرداند.

شهید محمود تاج الدین

 

ارسال: حاج حسین کریم نژاد

وقتی همه آنها کنارمان بودند …

Sahebghereny-Photo-249

این دستنوشته رو از آلبوم برادر صاحبقرانی پیدا کردم. دستخط داداش فخرالدین … و امضاش …

نمیدونم در قسمت برچسبها اسم شهدا رو درست حدس زدم یا نه؟ اما تعدادی از این عزیزان که اسامی اونها برای نگهبانی در این یادداشتهای کوچک دستنویس آورده شده عروج کردند و رفتند …

امیدوارم همانگونه که این عزیزان از مرزهای وطنمون نگهبانی کردند ما نیز از جانفشانی آنها قدردانی کنیم و یاد اون ازخودگذشتگی های داوطلبانه بی مزد و منت رو بر دیده منت بگذاریم و با تمام وجود حفظ کنیم.

باشد که پاسداران واقعی راهشان باشیم.

شهدا قابل بدونیدمون …

Sahebghereny-Photo-149

«دلم گاهی خیلی تنگ میشه!!
تنگ دلهره های دیر رسیدن به اتوبوس…تنگ شنیدن غرغرهای بچه ها سر غذای بی مزه ی سفر…

تنگ شوخی های اتوبوسی …

تنگ شنیدن دردودلهای بچه ها…

تنگ ….

دلم تنگه برای تنهایی با شهدا.

تنگ غروب و شقایق های اردوگاه کرخه نور، ظهر شلمچه، گرمای سوزان کربلای ۸ و سوختن گونه های سرخ وسفید شهری،

دلم برای سرمای زیر صفر ماووت درعملیات بیت المقدس۲ تنگه …

یاد بچه هایی که بچگی نکردند و زود بزرگ شدند!!
فخرالدین، تاج الدین، جواد زندیان، محمد اشرف، حمزه نوروزی، رجایی، بلبل دسته ۱ سعید غلامی، رحیمی و …
دلم تنگه ! برای پاهای خسته از مانورها،پاهای خسته از راهپیمایی های شبانه وتن خسته از رزم و …

دلم تنگه واسه بیداریهای نصف شبی توسط بروبچ برا نمازشبخون ها،

دلم تنگه واسه اردوگاه آناهیتا با اون ساختمون های مدرنش که پنجره هاشو با پتو های گل منگلی با میخ به دیوار کوبیده بودیم تا یه وقت سرما !دل گرممون رو ازهم جدا نکنه.

دلم واسه همه چی تنگ شده.
همه چی بهونه است دلم برای خادمی تنگ شده …
شهدا…قابل بدونیدم…»

— مهدی صاحبقرانی