نوشته‌ها

آلبوم شهید شعبانی

sh3

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حسین دستواره، شهید موسی شعبانی، ؟، ؟، شکوهی

ردیف نشسته: شهید عبداللهی، شهید یزدان پناه، خاکسار

«شهید کوهبر با این جثه خوبش خیلی زرنگ بود و خیلی هم شوخ بود.

یادمه قبل از عملیات والفجر هشت تو اردوگاه کرخه روی یکی از تپه های اردوگاه می ایستاد و بعد به صورت اکویی فامیلی منو صدا میزد و میخندید و فرار میکرد و میرفت.

از یکی از بچه ها شنیدم شب عملیات یکی دوتا که تیر میخوره بعد رو میکنه به عراقیها و میگه نامردها منو میزنید و حمله میکنه سمت اونا که تو درگیری مردانه به شهادت میرسه.

شهید یزدان پناه از بچه های گروهان دو یادمه تو عملیات والفجر هشت وقتی زخمی شدم و زمین افتادم، اولین کسی که اومد بالای سرم ایشون بود که امدادگر بود. دقیقا یادمه اون سر منو گذاشته بود روی زانوهاش داشت نوازشم میکرد و دلداریم میداد و بعد به مداوا مشغول شد.

پس ازپانسمان پای من بلافاصله جلو رفت و شهید شد. اون قبل از عملیات، وقتی بچه های گردان آموزش آبی خاکی رفته بودند اومد گردان.»

— حسین گلستانی