نوشته‌ها

سالگرد شهادت شهید سعید رحمانی گرامی باد

به مناسبت سالگرد شهادت شهید سعید رحمانی

به قلم: مهرپور

 

32

سالگرد شهادت سعید رحمانی ، مصادف است با فاجعه سقوط ایرباس در خلیج فارس. ..،

اونشب من و سعید در کنار جاده بیدار بودیم که اگه یه وقتی گاز شیمیایی زدند بقیه بچه ها رو بیدار کنیم و آهسته داشتیم در مورد شهید استاد نظری که توی فاو شهید شده بود صحبت میکردیم ک یکباره بالای سرمان و توی دامنه آبریز کوه آتیش توپ فرانسوی شدیدا خودنمایی کرد و…  بخودم که اومدم دیدم سعید که چشمانش نیمه باز مونده بود درجا شهید شده و تا امروز اون صحنه مکث قبل از انفجار سعید رو نتونستم فراموش کنم…

آلبوم شهید نورالله پازوکی

unnamed

از راست به چپ:

ایستاده: محمود یزدانی، محمود اروج زاده

ردیف نشسته: شهید سعید رحمانی، مجتبی میرزایی، شهید نورالله پازوکی، شهید بهروز آذری

آلبوم بهروز افضلی

(17330)از راست به چپ:

ردیف ایستاده: ؟، بهروز افضلی، محمدی، اسداللهی، شهید سعید رحمانی، علی میرکیانی

ردیف نشسته: ؟، ؟، محسن روغنگرها، شهید پورتقی

عملیات والفجر ۸ – قسمت ۲

به روایت: حسن معروفی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

با سلام به شهدا، امام راحل و امام زمان عج الله تعالی و خدمت تمامی عزیزانی که روزگاری گرد و غبار خاک جبهه، آن خاک پاک، برروی لباس و تن شان نشسته است؛
برادرانی که  برای نمازهای یومیه و نماز شب در حوض حسینیه حاج همت وضو گرفتند،
به یاد حسینیه حاج همت موقعیکه لشکر نیروی جدید می‌گرفت و سرتاسر حسینیه پر می شد از رزمنده‌هایی که به عشق شهادت و انجام تکلیف از خانه و زندگی مادی دل کنده و مسافت طولانی را آمده بودند تا به فرمان رهبر و امام شان لبیک بگویند؛
به یاد آن تصویرهای روی دیوار و ساختمان‌های  دو کوهه که شهدای بسیاری با آن عکس یادگاری گرفتند تا آیندگان بدانند که بسیج، مدرسه عشق است.

خاطره عملیات والفجر ۸ (۲۴ بهمن سال ۶۴ قسمت دوم) با عنایت به اینکه قسمت اول عملیات را بطور خلاصه بیان کردم و تازه با سایت گردان حمزه آشنا شده بودم و از شور و هیجان دوستان و آن اشتیاق زیاد عزیزان مطلع نبودم قسمت اول را با جزییات بیشتر بیان می کنم تا زحمات شهدا و دیگر همرزمان در تاریخ جاودانه بماند.

تا اینجا گفته شد که بعد از آمدن دستور عقب نشینی توسط برادر حاتمی که بجای شهید امیرامیری (پیک دسته سه از گروهان سه) که در اول عملیات، موقعیکه  از خاکریز دوم از کنار مین‌ها و سیم خاردارها رد شدیم و وارد معرکه شدیم، کنار جاده سمت چپ پناه گرفتیم، آنهم  بخاطر آتش شدید تیربار و دوشکا و نارنجک.

کنار من یک نیروی گارد ویژه عراقی بود که از ترس گلوله و آتش شدید بهم دیگر کار نداشتیم و فقط همدیگر را نگاه می‌کردیم ، در این بین یک نفر گفت: بیاید این طرف جاده!
ادامه مطلب

ادوات گردان حمزه

از راست به چپ:

ردیف بالا : آقائی، فرهاد بوربور، حسین بیات، شهید حسن سلیمی، شهید علی ابوالفضلی، رفیقائی، محمد خوش صولتان، سعید برزآبادی، شهید حمید سربی، شهید محمود ملایری
ردیف وسط: قاسم بوغیری، امیر جلالیان، شهید عباس فروزنده، حسین پناهی، احمد وطنی، شهید سعید رحمانی، شهید سعید دلالت، کریملو
ردیف پایین: سید اکبر موسوی، مقصودی، شهید علی دهدشتی، احمد محمدی، شهید محمدرضا شمس اسفندآبادی، شیرزاد، شهید سعید جلایری، شهید اسماعیل ممی

مکان: اردوگاه کرخه

زمان: پاییز ۱۳۶۴

ادوات گردان حمزه

2706

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حمید سربی، حسین بیات، شهید سعید جلایری، فرهاد بوربور، سعید برزآبادی، شهید محمود ملایری

ردیف نشسته: شهید سعید رحمانی، حسین پناهی، شهید سعید دلالت، احمد وطنی

ادوات گردان

2699

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حمید سربی، محمد خوش صولتان، شهید محمود ملایری، مقصودی، رفیقائی، سید اکبر موسوی، قاسم بوغیری، شهید اسماعیل ممی، آقائی، شهید حسن سلیمی، کریملو، حسین بیات، شهید سعید رحمانی، سعید برزآبادی، امیر جلالیان
ردیف وسط: شهید علی ابوالفضلی
ردیف نشسته:حسین پناهی، ، احمد محمدی، شهید علی دهدشتی، شهید عباس فروزنده، شهید محمدرضا شمس اسفندآبادی، احمد وطنی، شهید سعید دلالت، شیرزاد، شهید سعید جلایری، فرهاد بوربور

مکان: اردوگاه کرخه

زمان: پاییز ۱۳۶۴