تیر قناسه
به یاد شهید سید عباس میرعلینقی
به روایت: محمود لیایی
«داشتم آلبومم رو نیگا میکردم رسیدم به این عکس یاد خاطره ای افتادم
٢٧ سال پیش همین روزا بود تو شلمچه عملیات کربلای ۵
من و شهید سید عباس میر علینقی توی یک سنگر بودیم.
من سید عباسو به اسم صدا کردم اونم تا روشو سمت من برگردوند تو همون لحظه یه تیر قناسه پیشونیشو خراش داد و خون راه افتاد اما زخمش خیلی مهم نبود یه لحظه سید عباس بمن نیگا کرد از تو چشاش فهمیدم که ناراحت شده بود چون اگه من صداش نکرده بودم و اون سرش رو بر نگردونده بود قناسه صاف تو گیجگاهش خورده بود و اون به آرزوش رسیده بود.
درست سه ماه بعد باز هم تو شلمچه ولی این دفعه عملیات کربلای ٨ و باز هم تیر قناسه و باز هم گیجگاه سید عباس ، این قضیه تکرار شد ولی این دفعه محمود لیایی چند قدم جلوتر تو ستون در حال حرکت بود و نتونست مزاحم شهادت سید عباس بشه و اون به آرزوش رسید و هنوزم مفقوده و مادرش چشم انتظار یک خبر ازش .
اللهم الرزقنا …»