آلبوم گردان حمزه
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: ؟، محمد جنیدی، شهید احمد اختیاری، پازوکی، علی خرمجو، ؟، شهید مسعود حسینی، ؟، محمد جوهری، عباس حاجی باقر، شهید فخرالدین مهدی برزی
ردیف نشسته: رجب قربانی، ؟، ؟، ؟
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: ؟، محمد جنیدی، شهید احمد اختیاری، پازوکی، علی خرمجو، ؟، شهید مسعود حسینی، ؟، محمد جوهری، عباس حاجی باقر، شهید فخرالدین مهدی برزی
ردیف نشسته: رجب قربانی، ؟، ؟، ؟
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: علی خرمجو، ؟، ؟، ؟، مهرعلی، ؟، ؟، حسین اسداللهی، ؟، مصطفی خرسندی، ؟، خسرو تاجیک، ؟، ؟، ؟، ؟، ؟، ؟
ردیف نشسته: شهید مهدی تاجیک، حسین گلستانی، شهید قاسم یاراحمد، ؟، ؟، ؟، ؟، ؟، ؟، شهید حاج کیانی، خیراندیش
از راست به چپ:
ردیف ایستاده: حسن امیری، محمود برنا، علی خرمجو، حسین طوسی، ؟، عباس حاجی باقر، چارانی، علی شهبازی، ؟، سید مالک، سیانوری، ؟، اکبر طیبی، ضرغام، تاجیک، محمود فائزی، ؟
ردیف نشسته: امیر خرم، محمدی، مهرپور، اسماعیل ترک، رضا فشکی، ناصر رخ، مهدی خراسانی، ؟، شهید محمود تاج الدین، مهدی صاحبقرانی، عباس دارابی، صبوری
مکان: منزل شهید یاراحمد
زمان: پس از شهادت شهید قاسم یاراحمد
خاطره ای از شهید سید احمد نبوی
به روایت: حسین گلستانی
«اون روز نزدیکهای ظهربود. قبل از عملیات بیت المقدس ۴، توی اون شیاری که برای گردان ما و گردان مقداد و بچه های اطلاعات لشگر و … در نظر گرفته بودند، مستقر بودیم. گردان مقدادیها، نیروهاشون خیلی زیاد بود. از حد یه گردان معمولی هم بیشتر نیرو داشتند. فکر کنم ۵ تا گروهان داشتند. جای با صفایی بود. درخت و آب و سبزه زار و … خداییش جای باحالی بود.
با چند تا از بچهها نشسته بودیم، داشتیم تن ماهی می خوردیم؛ نبوی بود، خرمجو بود و … همین طور که مشغول خوردن بودیم یه دفعه صدای شیرجه هواپیما رو شنیدیم. تا اومدیم به خودمون بجنبیم، مقرّ توسط هواپیماهای عراقی بمباران شده بود. در یک چشم به هم زدن دود و گرد و خاک، فضا رو پرکرده بود وصدای فرو ریختن بمبها همه رو وادار به دراز کشیدن روی زمین کرده بود. صدای زوزه ترکشها هم که دیگه طبیعی بود از هر طرف به گوش میرسید و اون جمع ما هم از ترکشها بینصیب نموند.