نوشته‌ها

برخی از رزمندگان واحد ادوات

2901

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید عبدالمجید بخشعلی، شهید سید عباس حاج سید حسن، محمد برات، محسن صفری، شهید قنبر ماشی

ردیف نشسته: علی حسنی، اکبر جراحی

مکان: اردوگاه کرخه

زمان: بهار ۱۳۶۵

به یاد شهید ناصر سرلک

خاطره ای از شهید ناصر سرلک

به روایت: مجید صفار

55« اون دلاور رشیدی که روبرو ، نفر اول، ابستاده از چپ تصویرش رو می بینیم، شهید بزرگوار ناصر سرلک هستند. ناصر همیشه همینقدر پر صلابت و استوار بود. یک مرتبه هم به شدت مجروح شده بود و عراقیها در حال زدن تیرهای خلاص به مجروحین بودند که وقتی یکی از اونها به ایشان رسیده بود، فرد دیگری صداش زده بود و نوبت به این عزیز نرسیده بود و پس از فعل و انفعالاتی عراقی ها عقب نشینی کرده بودند و رزمندگان اسلام ایشان را به عقب برده بودند.

ناصرِ عزیز اونجا به شهادت نرسید تا دلاور مردیهای او در بیت المقدس ۲ هم به ثبت برسه. خداوند طاهره ی عزیز، یگانه فرزند ناصر رو حفظ کنه و او را در آخرت با پدر بزرگوارش محشور گرداند، انشاالله.

شب آخری که شهید ناصر سرلک به مسجد (حضرت ابوالفضل ع در افسریه) اومد و با دوستان خداحافظی کرد و به جبهه اعزام شد، شب عجیبی بود.

ادامه مطلب

قبل از پدافندی شاخ شمیران (۱)

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/11/Sheikh-sele-1.flv /]

«شروع این ویدئو افرادی که در تصویر حضور پیدا می کنند نیروهای دسته ادوات هستند که اون موقع با مسئولیت آقا ناصر رخ تشکیل شد و معاون ایشان علی آقای حسنی بودند. نفرات دوم و سوم که در ابتدای ویدئو حضور پیدا می کنند به ترتیب برادران غلام گلی و محمود امیدوار هستند. در ادامه نیز شهید قیاسی و شهید سلیمی در تصویر دیده می شنوند (انشاالله در قیامت دستگیر ما باشد ، شهید سلیمی. همیشه وقتی می خواست در پایان ِ قرائت دسته جمعی سوره مبارکه ی واقعه یا امثال آن، دعا کنه می گفت: خدایا ما را از دست پدر و مادرمان راضی کن).
اما یه خاطره از دسته ادوات. در دسته ادوات معمولا آقا ناصر برای دوستان به مناسبت های مختلف صحبت می کرد. مثلا بعد از پایان برنامه پیاده روی یا صبحگاه و نظیر آنها. در جبهه رسم بود که در پایان برنامه (پیاده روی یا صبحگاه و …) بعد از قرائت سوره والعصر، مسئولی که می خواست خاتمه ی برنامه رو اعلام کنه، می گفت: “برادرا با یک صلوات در اختیار خود”. بعد از چند باری که آقا ناصر در پایان برنامه ها می گفت برادرا با یک صلوات در احتیار خود، یکروز که صحبت می کردیم ایشان فرمودند:  اصلاٌ یعنی که چی ما هی میگیم برادرا در اختیار خود. اصلاٌ این چه معنی ای داره. همه ی ما در اختیار امام زمان (عج) هستیم و معنی نداره که میگیم در “اختیار خود”. آقا ناصر به این نتیجه رسیده بود که نباید بفرمان “برادرا در اختیار خود” ، اما به عنوان جایگزین در پایان برنامه ها هم هنوز چیزی پیدا نکرده بودیم. لذا برای مدتی بعد از قرائت سوره والعصر (ببخشید) هاج و واج می موندیم که بالاخره ایشان چه خواهد گفت. جالب بود، ایشان میگفت: خب ، هیچی ، برادرا بفرمایید بروید (معمولاٌ این شکل از پایان ، خودش کلی خنده را به دنبال داشت). راستش خاطرم نیست اما به نظرم نهایتاً هم چیزی پیدا نکردیم که جایگزین کنیم. یاد و خاطره ی شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به خیر. خداوند با سالار شهیدان محشورشان گرداند، انشاالله.»

— مجید صفار

آلبوم شاه محمدی

69از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید سید عباس حاج سید حسن ، علی کوهی ، شهید مسعود شیخ بابائی ، محمد برات ، محمد حسین عابدین، شهید مرتضی مروتی ، علی حسنی
ردیف نشسته: شهید حسن پناهی ، شهید عبدالمجید بخشعلی ، اسماعیل عنابستانی ، محسن مهرآبادی ، کثیری نژاد

مکان: نخلستانهای اروند

زمان: فروردین ماه ۱۳۶۵

دعای صبحگاه (۲)

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/11/padafandi-beitol-4-2.flv /]
پدافندی یکماه پس از عملیات بیت المقدس ۴
یالهای شاخ شمیران، تنگه احد و تپه المهدی

علی حسنی

2459