نوشته‌ها

گروهان دو- دسته یک

Sahebghereny-Photo-118

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: هادی قیومی، ؟، شهید علی اکبری، ناصر دودماندوست، شهید شیخ عباسی، امیر شاهمیری، عابدی، شهید موسی شعبانی، شهید ابوالفضل مقدسی، شهید حجت حسینی، شهید حاج کیانی، مهدی صاحبقرانی، اکبر طیبی، احمد بویانی، شهید میرآخوری

ردیف وسط: شهید گرجی، باقری، زارعی، اکبر حسین زاده، عباس اسکندرلو، والی پور، شهید احراری، حسین اسداللهی

ردیف نشسته: حسین صلواتیان، محمد صیاد، شهید آخوندی، بهمن نفیسی، ذوالفقاری، شهید مسلمی، ؟، داوود معقول

مکان: اردوگاه کرخه

زمان: سال ۱۳۶۴، قبل از عملیات والفجر ۸ (فاو)

به یاد شهید محمد رضا کارور

010

فرمانده گردان مالک اشتر لشگر حضرت رسول (ص)

زمان شهادت: عملیات خیبر

«دراین سفر اخیر که با کاروان اربعین حسینی راهی کربلای معلی با تعدادی از دوستان بودیم حال وهوای خاصی به من دست داد. بارها خداوند توفیق داده که راهی دیار حسینی در کربلا شده ه ام اما اینبار جور دیگری بود نسیم حال و هوای منطقه اینباردر صورت ما وزیدن داشت وتعداد قابل توجهی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در این سفر بودند از جمله یکی از این برادان بزرگوار حاج نصرت اکبری فرمانده گردان مالک اشتر بود که با شهید کارور همرزم ومعاونش تا زمان شهادتش بود. از ایشان پرسیدم که جنازه شهید کارور را آوردند؟

گفت: نه چون خودش هم نمیخواست جنازه اش بیاید. می گفت من با کارور برادر صیغه ای بودیم (رسمی که در آن دوران بین بعضی از بچه های رزمنده بود). میگفت شهید کارور بارها به من گفته بود که نمیخواهد جنازه اش برگردد. فردای بعد از شهادتش رفتم محل شهادتش چیزی پیدا نکردم. بعد از آن هم، بارها رفتم حتی بعداز جنگ هم به منطقه رفتم ولی اثری از شهید کارور ندیدم ……

اینها یک رمز ورازی است که بین خدا و برخی از شهداست؛ چنانچه قیام امام حسین علیه السلام وشهادتش هم به فرموده بزرگی یک رازی بود بین خدا وحضرتش شاید این راز در زمان ظهور ویا قیامت معلوم شود ……..

خوشا بحال آنانکه فقط با خدا معامله میکنند.»

— عباس اسکندرلو