نوشته‌ها

شهیدان نورالله پازوکی و قاسم گودرزی

3223

از راست به چپ: شهید نورالله پازوکی، شهید قاسم گودرزی

آلبوم گردان حمزه

297

از راست به چپ: محمد جنیدی، شهید محمد مجازی، شهید نورالله پازوکی، ؟

مقر آناهیتا، کرمانشاه

 

از راست به چپ:
ردیف بالا: خسرو تاجیک، شهید نورالله پازوکی، کتیرایی، ظفرقندی، اروج زاده، سید مجتهدی، مهدی خراسانی، ماشالله نانگیر
ردیف پایین: علی خرمجو، احمد شیخ سفلا، شهید قاسم یاراحمد، جنیدی، طاهر مؤذن،
محمود یزدانی، حسین پناهی

 

شهید نورالله پازوکی

«بارخدایا به محمد و آل محمد قسمت می‌دهیم که این توفیق را به ما عنایت کردی

که در جمع این بندگان مخلصت باشیم تا جان در این بدن خاکی هست از آنها جدا نباشیم

و مرگ ما را هم اگر صلاح می‌دانی مثل مرگ آنها قرار ده!»

ادامه مطلب

قهرمان ملی

از راست به چپ: سید مجتهدی – حاج محمود امینی- شهید نوالله پازوکی- مهدی خراسانی


«در شب‌های فراموش‌نشدنی عملیات، گذر از نقطه رهایی، مثل یک تولد است؛ شاید هم مثل یک مرگ. آدم، همه تعلقات را پشت خاکریز جا می‌گذارد و مثل یک قایق دل به دریایی طوفانی می‌زند. جایی که دست و دل آدم به هیچ جا جز خدا بند و گرم نیست. رهاشدن از خاکریز فقط کاری بدنی نیست؛ یک هجرت روحی هم هست…

در این میان اما آنچه همیشگی است، زندگی است، و تلاش برای آن، مقدس. جنگ- اگر چه طولانی- مثل رگبار بهار است؛ رودی همیشه جاری. جنگ، آتشی است که جسم و روح را می‌سوزاند تا از میانش گل زندگی سر برآرد. جنگ – آن هم جنگ عرفانی ما- صیقل جسم و روح بود. جنگ، اگر چه سیاه و زشت و تلخ است، آدم را می‌سازد و زندگی را. چه کسی از دیدن شجاعت یک رزم‌آور لذت نمی‌برد و بدان نمی‌بالد؟ جلوه‌گاه این شجاعت کجا غیر از میدان نبرد در دل آتش و دود و خون است؟

اکنون سال‌ها از پایان آن جنگ با آن همه سختی و ویرانی و کشتار گذشته اما هنوز جنگ آموزگار ما و فرزندان ماست. در این جنگ، مردمان این سرزمین در برابر زور سر خم نکردند، تن به خواری ندادند، با دست خالی ایستادند و آیین و میهن خود را پاس داشتند. جنگ تمام شد اما خاطرات آموزنده آن از یاد نمی‌رود. هر کس در این جنگ قدمی برداشت، یک قهرمان ملی است که برای خلق حماسه‌ای کوشیده است.»

حاج محمود امینی (فرمانده اسبق تیپ ۳ ل ۲۷ حضرت رسول)

از کتاب دسته یک- صص ۷۵۰-۷۴۹

تیر خلاصی

«همونجا بود که عباس حاج باقر، فخرالدین مهدی برزی، جوهری و چند تا دیگه از بچه‌ها مثل حمید بهرامی، مصطفی خرسندی، اکبر طیبی، مجتبی میرزایی، محمود برنا، اکبر حسین زاده و … رو دیدم که هر وقت اینا رو می‌دیدم واقعا خوشحال می‌شدم چون مطمئن بودم که در زمان درگیری شدید و پاتک‌های سنگین عراقی‌ها خیلی کارها از دستشون ساخته بود و میتوانستند گره از خیلی مشکلات بازکنند.»

خاطره ای از عملیات کربلای ۸

به روایت: مهدی خراسانی

از راست به چپ:

ردیف بالا: داوود معقول، مهدی صاحبقرانی، شهید نورالله پازوکی، مهدی خراسانی، محمد جنیدی، اکبر طیبی، حاج آقا صدیقی

ردیف وسط:  ؟ ، محسن شیرازی، شهید کاکل قمی، اکبر حسین زاده، محمود برنا،  چلنبری

ردیف پایین: مصطفی خرسندی، شهید محمد مجازی

مکان: نقطه مرزی شلمچه

زمان: چند ساعت قبل از عملیات کربلای ۸

به نام خدا

عملیات کربلای هشت در همان منطقه عملیاتی کربلای ۵  اما با توان عملیاتی بسیار کمتر در محور عملیاتی و از سمت جنوب شرقی کانال ماهی به سمت غرب و لبه کانال ماهی (سمت پیکان مانند کانال ماهی به سمت جنوب و غرب) شروع و تا انتهای دژ شماره ۱۵ و مقداری از اول دژ شماره ۱۶ ادامه یافت. جالب اینجا بود که انجام این عملیات در روز برای نیروهای خودی مقداری دشوار و ناآشنا بود.

در همان ساعات اولیه صبح، گردان حمزه سیدالشهداء با گروهان اول خود وارد کار شد و به ترتیب گروهان دوم و سوم هم از قسمت راست منطقه عملیاتی – مقداری پایین‌تر از لبه کانال ماهی – وارد محور عملیاتی شدند.

ادامه مطلب