نوشته‌ها

ماههای آخر جنگ به روایت حاج محمود امینی

[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2013/10/1986mahmud-amini-gordan-hamze-92.5.241-Segment100_00_00.000-00_03_31.000.flv /]

آلبوم مرتضی رضایی

49

از راست به چپ: حسین استاد میرزا، مرتضی رضایی

مکان: شاخ شمیران

زمان: ده دقیقه بعد از شهادت شهید هادی آریایی

آلبوم مرتضی رضایی

آلبوم گردان حمزه

1801

از راست به چپ: سید میر محسن حسینی، ؟، سید مجتبی راستی

مکان: شاخ شمیران

زمان: پدافندی شاخ شمیران، خرداد ۶۷

شهید قاسم یاراحمد

Sahebghereny-Photo-275
«این شهید بزرگوار یعنی قاسم یار احمد خودمون خیلی باصفابود. خیلی خوش اخلاق و خیلی شوخ بود. وقتی با خراسانی و طیبی و یاراحمد و….تو چادر گروهان دور هم جمع می شدیم و از همه جا و همه چیز حرف میزدیم این قاسم یار احمد بود که نقل مجلس ما میشد. مخصوصا که این اخریها دختر کوچولوش هم به دنیا اومده بود و چقدر به ما پز میداد که چه دختری دارم و چقدرخوشگله و چقدر دوست داشتنیه و ….کلی تعریف و تمجید..
تو پدافندی شاخ شمیران من برای کار خیر ازدواج به تهران اومدم چند روزی نگذشته بود وقتی در خونمون به صدا در اومد و من رفتم در رو باز کردم هنوز یادم نرفته مهدی خراسانی با محمود برنا رو دیدم که خیلی تعجب کردم .مهدی با همون موتور سوزوکی هزار معروفش اومده بود مهدی تعریف کرد وقتی من اومدم مرخصی شهید یاراحمد همزمان که فرمانده دسته یک بود به گروهان هم کمک میکرد تو یکی از بازدید هایی که از سنگرها داشت بر اثر اصابت ترکش شهید میشه. خداییش خیلی ناراحت شدم. اما ناراحتی من بیجا بود چون به بهترین مقامی که میتونست به دست بیاره دست پیدا کرده بود .
اون موقع ناراحتی من از این بود که دختر کوچولوی نازش رو خیلی ندید و شهید شد اما حالا مطمئنم که اون دختر مایه عزت و سر افرازی پدر هست .
روحش شاد
روح پدر بزرگوارش هم شاد … عمو درویش تمام نشدنی