هدف خداست ها! (ادامه)
[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/07/Video22.flv /]
مکان: طاق بستان، کرمانشاه
زمان: قبل از عملیات بیت المقدس ۴
[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/07/Video22.flv /]
مکان: طاق بستان، کرمانشاه
زمان: قبل از عملیات بیت المقدس ۴
[flashvideo file=http://gordanhamze.ir/wp-content/uploads/2012/02/video-13.flv /]
مراسم افطاری برادر محسن فکور
به روایت: حسین گلستانی
دیشب عازم مراسم افطاری بودم که هر ساله آقا محسن فکور شب بیستم ماه مبارک رمضان بچههای گردان رو دعوت میکنه. راستش بیشتر حواسم روی دیدن بچه ها متمرکز شده بود تا خوردن افطاری و هییت. بعد ازمدتها توفیقی دست داده بود تا برو بچههای گردان رو زیارت کنم. برای پسرم هم که هم نام عمو محسن شهیدش بود این مراسم و دیدنیهای اون اونقدر جالب بود که از چند وقت پیش مشتاق باشه تا به این مراسم بیاد چون همه صحبتها در باره جبهه و جنگ وشهادت وخاطرات اون موقع هست و برای افراد این سن وسال خیلی جالب هست. به هر حال درست سر افطار و موقع اذان رسیدیم.
خاطره ای از عملیات بیت المقدس ۲
به روایت: مهدی صاحبقرانی
از زمان درگیری ما در اون شب سرد و برفی و شهادت فخرالدین عزیزم و یاران باوفای دسته ۱ گروهان یک با زمان به خاکسپاری داداش فخرالدین، ۸ روز فاصله وجود داشت. این موضوع برمیگشت به همون شب حادثه…..
اون شب دسته ما اولین گروهی بود که پای کار رسید، یعنی اصلاً قرار نبود ما در مرحله اول عملیات باشیم، منتها بدلیل جاموندن دسته های ۲ و ۳، چاره ای نبود مگر اینکه به دستور فرمانده محور عملیاتی – شهید امینی – با تمام توان و آمادگی بالای روحی و روانی، با رمز یا زهرا به دل دشمن بزنیم.