نوشتهها
آلبوم شهید نورالله پازوکی
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم شهید نورالله پازوکی
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم شهید نورالله پازوکی
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیپشت بام دوکوهه
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ: رضا فشکی، محمود اروج زاده، شهید نورالله پازوکی، شهید سلطانی
«پشت بام ساختمون گردان همیشه جای خوبی بود برای کسانی که میخواستند با خدای خود خلوت کنند بادوستان خود صحبت کنند عکس یادگاری بگیرند حتی شبهای باصفای اون زمان مناسبی بود برای برگزاری کلاسهای مختلف یادم میاد فرمانده دسته ها و گروهانها و حتی گردان بعضی موقع ها بچه ها رو بالای ساختمون جمع میکردند و برای اونا صحبت میکردند ….خیلیها هم دوست داشتند شبها روی پشت بام ساختمون بخوابند البته باید از فرماندشون اجازه میگرفتند چون امکان داشت همان شب رزم شبانه داشته باشند.
به هر حال پشت بام ساختمون گردانها چند منظوره بودند …..مخصوصا غروبهای دوکوهه از روی پشت بام خیلی زیبا بود….
یادم میاد یه روز غروب همینطوری گفتم برم بالای ساختمون یه هوایی تازه کنم ازپله ها بالا رفتم و وارد پشت بام شدم منظره جالبی رو دیدم متوجه شدم دوتا از بچه های گردان که خیلی هم کم سن و سال بودند دستانشون تو دست هم بود و داشتند صیغه برادری میخوندند وقتی متوجه حضور من شدند با هم به طرف من اومدند و بعد از احوالپرسی این موضوع رو گفتند وقصدشون رو هم قربه الی الله و شفاعت همدیگه اعلام کردند……………اونا خیلی خوشحال رفتند ومن هم از خدا خواستم انشالله ارزوی اونا براورده بشه.»
— حسین گلستانی
آلبوم شهید نورالله پازوکی
/۰ دیدگاه /در شاخص /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ: شهید نورالله پازوکی، شهید شعبان میرآخوری، شهید مجید عابدینی
آلبوم شهید نورالله پازوکی
/۱ دیدگاه/در خاطرات, عکس /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ:
ردیف ایستاده: محمود یزدانی، خسرو تاجیک، حسین پناهی، شهید نورالله پازوکی
ردیف نشسته: رجب قربانی، احمد شیخ سفلا، علی خرمجو
«یادش بخیر وقتی با نورالله و مهدی خراسانی و اکبر طیبی و خسرو تاجیک و محمود برنا تو چادر گروهان مخصوصا اردوگاه کوزران دور هم جمع میشدیم مخصوصا قبل از عملیاتها نمیدونم چرا این حس خوب تو وجود بچه ها بیشتر تحریک میشد که با حرکات و شوخی ها وحرفهای قشنگ قشنگشون عامل بالا بردن روحیه بچه ها میشدند.
یکی از این بچه های باحال و واقعا شوخ که به قول بچه ها اصلا به قیافه اش نمیخورد که اونجوری باشه همین نورالله خودمون بود؛ بعضی موقع ها یه حرفهایی میزد و یه شوخیهایی میکرد که من از بس میخندیدم می افتادم وسط چادر………..بگذریم….
نورالله خیلی دل صافی داشت. خیلی بی ریا وخالص بود. پشت اون چهره خندانش همیشه یه غمی داشت و.اون اینکه جنگ داشت تموم میشد و اون شهید نشده بود. اون با بهروز پازوکی و حسین خلیلی و محمد مجازی و بقیه بچه هایی که یه جورایی جا مونده بودند بالاخره به دست شقی ترین افراد یعنی منافقین کوردل در عملیات مرصاد شهید شدند……..
یادشون بخیر و روحشون شاد …»
— حسین گلستانی