نوشتهها
آلبوم گردان حمزه
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم گردان حمزه
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم گردان حمزه
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم گردان حمزه
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم گردان حمزه
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم گردان حمزه
/۲ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ: مجید صفار، مهدی قویدست
«به هر حال بیان خاطرات، ذهنیت ها و فضاهای آن دوران بد نیست. جهت ثبت در خاطرات عرض کنم که این عکس ساعاتی قبل از آغاز بیت المقدس ۴ گرفته شد. در این لحظه ، روبروی ما آقا ناصر رخ ایستاده اند. داشتیم دوان دوان می رفتیم تا به بقیه برسیم که آقا ناصر آمد جلو و به آقا رجب (عکاس) گفت از اینا عکس بگیر. با ایشان دیده بوسی کردیم و رفتیم. آقا ناصر به همراه دوست عزیز دیگری که فخرالدین را بسیار دوست می داشت (آقای محمودی، معلم در دبیرستان ابوذر)، پیش بینی کرده بودند که بعد از فخرالدین از میان بچه های دبیرستان ِ ابوذر نوبت به من رسیده است. اما خوب متأسفانه اینگونه نشد. البته اونها تا پیش از این سه چهار مورد را خوب پیش بینی کرده بودند. الحق که جای ما (من) میان آنها نبود، مگر اینکه شهداء دست گیر باشند و خداوند زیادی با فضلش رفتار کند، انشاالله.»
— مجید صفار