نوشته‌ها

عاشق وارسته پروردگار

به یاد شهید محسن گلستانی

به روایت: حاج محمد رضا طاهری

حاج محمدرضا طاهری و مداح شهید محسن گلستانی

شهید بزرگوار محسن گلستانى هنوز صداش تو گوش رزمنده هاى لشگر ٢٧ محمد رسول الله هست ، چه الهى قلبى محجوب بعد نماز جماعتش ، چه اللهم اجعل صباحنا صباح الابرار تو زمین صبحگاه دوکوهه

انقدر عاشق وارسته ى پروردگار بود که اگر یه مقدار دیر می دیدیش احساس کمبود معنوى میکردى ، یادمه یه روز از تهران تا خط پدافندى مهران فقط به عشق دیدن محسن با پاى شکسته رفتم .

دم غروب که می شد بچه ها رو بالا پشت بام ساختمون حمزه جمع میکرد و دسته جمعى سوره ى الرحمن رو میخوندن و هدیه به امام زمان عج میکردن بعد وقتى خورشید داشت غروب می کرد میگفت بچه ها با آقا حرف بزنید الان اقا جوابتونو میده

آخرین حرفى که ازش تو قلبم موند، شب عملیات والفجر ٨ بود من از گردان مالک رفتم تو گردان حمزه محسن و پیدا کردم گفتم یه چیزى بهم بگو یادگارى بمونه گفت محمد این همه حسین حسین گفتى یادت باشه امام حسین امشب اونور تانک ها منتظره ، اشاره به اینکه کسى که دم از امام حسین علیه السلام میزنه موقع خطر وقتى رسید به تانک هاى دشمن پشت به امام حسین ع نمیکنه و فرار نمیکنه .

از محسن هر چى بگم زبونم قاصره هر کى میخواد بهتر بشناسش کتاب دسته ى یک نوشته ى اصغر کاظمى رو بخونه

نثار شهداء و حضرت امام صلوات و فاتحه اى هدیه کنین

آلبوم گردان حمزه

1797از راست به چپ: حسن میروکیلی، ؟، شهید مقیسه، ؟، سید محسن امیری، داوود صالحی، شهید محسن شناوری

زمان: پدافندی شاخ شمیران

«نفر اول از سمت چپ در این تصویر، شهید ِ بی ریا و دلربا محسن شناوری است. تا به محسن نزدیک نمی شدی نمی تونستی بفهمی که این عزیز چقدر دوستداشتنیه و چطور دلربائی می کنه. ساده ، پرتلاش، زحمت کش، بی تکلف. محسن بی بهانه همه رو دوست داشت. شاید کمترین کینه ای از کسی به دل نمی گرفت. هر جا بود دوست داشت ، برای راحتی و شادی ِ اطرافیانش هر کار ِ ممکنی رو انجام بده. برای کمک به پدر و مادر بزرگوارش که حالا دیگه هر دو به رحمت خدا رفته اند، از هر فرصتی استفاده می کرد. بسیار به پدر و مادرش احترام می گذاشت. نزد بچه های مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در افسریه به خاطر بی تکلف بودنش، خیلی عزیز بود. نامردای منافق در مرصاد به صورت محجوبش تیر خلاصی زده بودند. واقعاً خیلی خیلی پستی می خواسته که کسی بتوونه این کار رو انجام بده. محسن عزیز رو برای تشیع به سربندان ِ دماوند بردیم. تشیع این شهید عزیز همزمان با تشیع شهید ِ سرافراز علی فخارنیا بود. چه برنامه های با شکوهی برگزار شد در محل. علی از دوستان بسیار نزدیک به برادر عزیز حاج محمد طاهری بود و به واسطه ی حضور مستمر و بلند مدت در جبهه ها و گردان های مختلف در لشکر حضرت رسول (ص) ، دوستان زیادی داشت و مراسم تشیع بسیار بسیار با شکوهی برای این دو عزیز برگزار شد.
خداوند محسن و علی رو بر سر سفره ی حضرت زهرا (س) میهمان نماید و دست گیرمان باشند، انشاالله.»

— مجید صفار

آلبوم حسین گلستانی

Document 0167

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: ناصر ادیبی، شهید محسن گلستانی، محمد طاهری

ردیف نشسته: شهید سیروس مهدی پور، داوود معقول

آلبوم حسین گلستانی

Document 0025از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید خلیلی، شهید عدالت، محمد طاهری، شهید علیان نژاد، شهید عابدینی

ردیف نشسته: شهید محسن حاج قربان، سید محمد مجتهدی، ؟، جعفر منتظر، ؟، شهید دهدشتی، احمد محمدی، ؟، حاج محمود امینی، هادی قیومی، ماشالله نانگیر، مهدی فرخی

آلبوم محسن فکور

از راست به چپ:

حمید اعتماد، محسن فکور، محمد طاهری، شهید اصغر عبدالحسین زاده، شهید علی فخارنیا

محمد طاهری (مداح اهل بیت)


مداحی حاج محمد طاهری در زمان دفاع مقدس
مکان: اردوگاه کرخه
مراسم: یادبود شهدای گردان حمزه

کربلای ۵

خاطره ای از عملیات کربلای ۵

به روایت: محسن امامی

اینجا مهران است  دقیقا مکانی که فخرالدین مراحل اولیه  عروج را شروع کرد.

زمانی که مهدی‌پور و دوستانش شهید شدند، فخرالدین اثرات مثبت این شهادت رو احساس کرد. اینو میشد از رفتار و کردار و در عمل فخرالدین فهمید. اینجا بود که وقتی دسته  یک فرمانده‌اش شهید شد، برادر گلستانی (که در عملیات والفجر هشت به شدت زخمی شده بود و تازه بهبود یافته بود و همان شب هم به خط رسیده بود) شد فرمانده دسته یک. اون رفت و در سنگری که فخرالدین بود، مستقر شد وچون پیک دست – زندیه – شهید شده بود، فخرالدین به عنوان پیک دسته معرفی شد. این دو نفر تا زمانی که فخرالدین شهید شد با هم بودند.