نوشتهها
شهید موسی شعبانی
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم شهید شعبانی
/۴ دیدگاه /در خاطرات, عکس /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ:
ردیف ایستاده: شهید حسین دستواره، شهید موسی شعبانی، ؟، ؟، شکوهی
ردیف نشسته: شهید عبداللهی، شهید یزدان پناه، خاکسار
«شهید کوهبر با این جثه خوبش خیلی زرنگ بود و خیلی هم شوخ بود.
یادمه قبل از عملیات والفجر هشت تو اردوگاه کرخه روی یکی از تپه های اردوگاه می ایستاد و بعد به صورت اکویی فامیلی منو صدا میزد و میخندید و فرار میکرد و میرفت.
از یکی از بچه ها شنیدم شب عملیات یکی دوتا که تیر میخوره بعد رو میکنه به عراقیها و میگه نامردها منو میزنید و حمله میکنه سمت اونا که تو درگیری مردانه به شهادت میرسه.
شهید یزدان پناه از بچه های گروهان دو یادمه تو عملیات والفجر هشت وقتی زخمی شدم و زمین افتادم، اولین کسی که اومد بالای سرم ایشون بود که امدادگر بود. دقیقا یادمه اون سر منو گذاشته بود روی زانوهاش داشت نوازشم میکرد و دلداریم میداد و بعد به مداوا مشغول شد.
پس ازپانسمان پای من بلافاصله جلو رفت و شهید شد. اون قبل از عملیات، وقتی بچه های گردان آموزش آبی خاکی رفته بودند اومد گردان.»
— حسین گلستانی
آلبوم شهید شعبانی
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیآلبوم شهید شعبانی
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزیوصیت نامه شهید موسی شعبانی
/۲ دیدگاه /در وصیت نامه /توسط ف. مهدی برزی«به دنبال اطاعت خداوند بگردید و اعمالتان را اطاعت حضرتش قراردهید و خیر و صلاح خویش را در غیر این کلمه نگردید…. دعا کنید که معرفتی بدهد که شرمنده شوید از این که برای خودتان قدم بردارید و دعا کنید که توفیق این را نصیبتان کند که فقط و فقط برای خودش قدم بردارید.»
ارسال: امیر عباس شعبانی فرزند برادر شهید
لطفا جهت دریافت متن کامل وصیت نامه به «ادامه مطلب» مراجعه فرمایید.