نوشته‌ها

سفر به تاریخ – منطقه عملیاتی مرصاد

        DSC_1204

کارخانه برق واقع در سه راه اسلام آباد غرب – محور درگیری عملیات مرصاد که جان پناه تعدادی از نیروهای منافقین برای درگیری با نیروهای گردان حمزه در زمان عملیات مرصاد بوده است.

DSC_1207سه راه اسلام آباد روبروی تپه گچی – زمان درگیری گروهان دو از گردان حمزه، منافقین به سمت این تپه متواری شدند و از این قسمت به سمت نیروهای گردان حمزه شلیک می کردند.

DSC_1217مهدی خراسانی – روبروی کارخانه برق

محل شهادت شهید مهدی تاجیک و تعدادی از نیروهای بسیچی و سپاهی گردان حمزه که در صحنه درگیری با منافقین کوردل به شهادت رسیدند.

DSC_1236یادمان عملیات مرصاد – کنار تنگه چهار زبر

WP_20150323_063

WP_20150323_062

WP_20150323_061

WP_20150323_056 - Copyماکت عملیات مرصاد

WP_20150323_054 - Copy

WP_20150323_053 - Copy

WP_20150323_052 - Copy

WP_20150323_048 - Copy

آلبوم گردان حمزه

1797از راست به چپ: حسن میروکیلی، ؟، شهید مقیسه، ؟، سید محسن امیری، داوود صالحی، شهید محسن شناوری

زمان: پدافندی شاخ شمیران

«نفر اول از سمت چپ در این تصویر، شهید ِ بی ریا و دلربا محسن شناوری است. تا به محسن نزدیک نمی شدی نمی تونستی بفهمی که این عزیز چقدر دوستداشتنیه و چطور دلربائی می کنه. ساده ، پرتلاش، زحمت کش، بی تکلف. محسن بی بهانه همه رو دوست داشت. شاید کمترین کینه ای از کسی به دل نمی گرفت. هر جا بود دوست داشت ، برای راحتی و شادی ِ اطرافیانش هر کار ِ ممکنی رو انجام بده. برای کمک به پدر و مادر بزرگوارش که حالا دیگه هر دو به رحمت خدا رفته اند، از هر فرصتی استفاده می کرد. بسیار به پدر و مادرش احترام می گذاشت. نزد بچه های مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در افسریه به خاطر بی تکلف بودنش، خیلی عزیز بود. نامردای منافق در مرصاد به صورت محجوبش تیر خلاصی زده بودند. واقعاً خیلی خیلی پستی می خواسته که کسی بتوونه این کار رو انجام بده. محسن عزیز رو برای تشیع به سربندان ِ دماوند بردیم. تشیع این شهید عزیز همزمان با تشیع شهید ِ سرافراز علی فخارنیا بود. چه برنامه های با شکوهی برگزار شد در محل. علی از دوستان بسیار نزدیک به برادر عزیز حاج محمد طاهری بود و به واسطه ی حضور مستمر و بلند مدت در جبهه ها و گردان های مختلف در لشکر حضرت رسول (ص) ، دوستان زیادی داشت و مراسم تشیع بسیار بسیار با شکوهی برای این دو عزیز برگزار شد.
خداوند محسن و علی رو بر سر سفره ی حضرت زهرا (س) میهمان نماید و دست گیرمان باشند، انشاالله.»

— مجید صفار

به یاد برادران شهید فخارنیا

2964080_thumb

شهید عباس فخارنیا                                          شهید علی فخارنیا

«اجازه می خوام که یادی از ایثار و بزرگواری و رشادت ِ مادر شهیدان عباس و علی فخارنیا بکنم و البته پدر بزرگوارشان.

بعد از شهادت عباس آقا در کربلای یک، این مادر ِ بزرگوار حضور همزمان ِ سه پسر دیگر به نام های حسین ، علی و امیر در معیت پدرشان در جبهه های جنگ را تجربه کرد.

نکته ای که در ادامه خواهم نوشت اصلاً در هیچ جای دنیا تکرار شدنی نیست مگر اینکه امثال مادر و پدر شهیدانی چون علی و عباس باشند که بتوانند از عهده آن برآیند.

بعد از اینکه علی آقا هم در عملیات مرصاد شهید شد، مادر بزرگوارم (مادر شهید امیر حسین صفار که البته اخوی اونموقع مفقودالجسد بودند) برای عرض تبریک و تسلیت خدمت مادر این شهیدان بزرگوار رفتند.

در هنگام ورود ِ مادر به منزل شهیدان فخارنیا ، و به محض روبرو شدن شان با مادر ِ این شهیدان عزیز، مادر ِ شهید علی و عباس با روحیه ای بالا گفته بودند که حاج خانم! من از روی شما خجالت می کشم ، آخه پیکرهای هر دو پسرهای من رو برام آوردند اما پیکر پاک ِ امیر ِ تو هنوز در جبهه ها مونده.

واقعاً بزرگی و بزرگواری در این روحیه و رفتار شورانگیز ِ اسلامی و انسانی موج می زنه. خداوند همه ی پدران و مادران شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به اندازه فرزندان شان اجر و ثواب عطا کند و با آنها محشور گرداند.

انشاالله»

— مجید صفار

برادران نمونه

«خدا انشاالله این برادران معقول رو حفظ کنه و همه ایثارگران عزیز رو .وقتی عکس این عزیزان رو دیدم یاد اون برادرانی افتادم که یک زمانی همزمان با هم جبهه بودن. بعضی موقع ها یکی شون شهید شد بعضی موقع ها دوتاشون شهید شدند و گاهی هم سه تا برادرها شهید شدند و خیلی موقع ها هم همشون سالم برگشتند یا جانباز شدند و یا یکی اسیر و دیگری سالم.

از این اتفاقات فکر میکنم تو جبهه زیاد بوده گاهی موقع ها پدر و پسر تو جبهه بودند یکیشون شهید شد و اون یکی جانباز

اصلا بذارین تا اونجاییکه یادم میاد چند تاشون رو اسم ببرم ………

برادران دستواره سه تا بودند که شهید شدند دوتاشون تو گردان حمزه شهید شدند…..

برادران احراری، سید حسن و سید احمد، این دو سید بزرگوار تو عملیات و پدافندی والفجر هشت شدند…

برادران مظفر هر سه تاشون فکر میکنم تو عملیات مرصاد شهید شدند …

برادران مهدی برزی، صادق و فخرالدین، یکی تو گردان عمار و دیگری تو گردان حمزه شد…..

برادران امین شیرازی فکر میکنم این دو بزرگوار هم یکیشون گردان عمار و دیگری گردان حمزه شهید شد…….

برادران نعمتی هردوشون گردان حمزه بودند یکی زمان جنگ و دیگری بعد از جنگ شهید شدند….

برادران اختیاری فکر کنم دوتاشون گردان حمزه شهید شدند ……..

برادران پازوکی، اسدالله و بهروز، که در عملیات های والفجر ۸ و مرصاد شهید شدند

برادران فخارنیا، علی و عباس، که هر دو شهید شدند

برادران طوافی که یکی در پاتک ۳۱ فروردین و یکی در عملیات والفجر ۱ شهید شدند

شهیدان نورزوی که یکی در عملیات کربلای ۱ و دیگری در عملیات خیبر شهید شدند

و خیلی های دیگه که متاسفانه اسمهاشون یادم نمیاد .

برادران دیگه ای هم بودن که وضعیتشون سالم و مجروحی بود …………

برادران محمدی، احمد و محمود، که با پدر بزرگوارشون بودند که مجروح شدند ……

برادران معقول، داوود و فرهاد، که مجروح شدند………..

برادران پناهی که حسن آقاشون شهید شد…….

برادران حاجی باقر که مجروح شدند …………….

برادران گلستانی، محسن و حسین و حسن، که یکیشون شهید و دوتاشون مجروح شدند……..

برادران صاحبقرانی، رمضان و مهدی، که یکیشون شهید و اون یکی مجروح شد……

شهید رحیمی با هفتاد و چند سال سن به همراه پسرشون شهید شدند ……….

برادران نانگیر که شهید و مجروح شدند………..

برادران اسکندرلو، حسین و عباس، که یکیشون شهید و دیگری مجروح شد………..

برادران صفار، مجید و امیر حسین، که یکی مجروح و یکی شهید شد

برادران تاجیک، خسرو و مهدی، که یکی مجروح و یکی شهید شد

برادران مقدسی، محمد و ابوالفضل، که ابوالفضل در عملیات کربلای ۸ شهید شد

و…………………

اینایی که گفتم گردان حمزه ای هستند یا حداقل یکی از برادرها تو گردان حمزه بودند حتما تو گردانهای دیگه هم از این برادرها زیاد بودند.»

— حسین گلستانی

آلبوم محسن فکور

18

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید علی فخارنیا، محسن فکور، شهید داود دانش کهن، حسین طوسی

ردیف نشسته: شهید سید حسن احراری، شهید احمدلو، سجودی، شهید حسن نوروزی