نوشته‌ها

قرآن بخوانیم

حلول ماه قرآن بر همه روزه داران عزیز مبارک باد

سجاده عشق

2013-05-23-068

این جانماز همراه با بقایای پیکر داداش صادق و چند سال پس از شهادتش در نتیجه زحمات عده ای از عزیزان گمنام تفحص از ارتفاعات ۱۱۲ تنگه ابوغریب (فکه) به دستمون رسید.

دانه های تسبیح و مهر و پلاک و …

نمیدونم داداشی ۱۷ ساله من که مجروح شده بود و تو عقب نشینی جامونده بود و به روایتی تشنه هم بوده، چه جوری شهید شد؟ نمیدونم این داداش عارف ما سر این سجاده چقدر با خدا حرف زد و راز و نیاز کرد …

ولی امیدوارم سر نمازهای طولانی و قشنگش خیلی برامون دعا کرده باشه و همچنان امیدوارم که هنوز ما رو از یاد نبرده باشه.

وقتی صادق مفقود شد، فخرالدین ۱۲ سالش بود. ۴ سال بعد فخرالدین به هوای ادامه راه داداش صادق به جبهه رفت و پس از حدود یک سال شهید شد،

امیدوارم بتونیم ارزشهاشون رو زنده نگهداریم و راهشون رو ادامه بدیم و یادمون نره که صادق ها و فخرالدین های زیادی برای آسایش امروز ما جنگیدند و جانشون رو فدا کردند.

جاشون بینمون خیلی خالیه

به یاد شهید صادق مهدی برزی

به روایت مادر شهید

بسم الرب الشهداء والصدیقین

sadegh

میدانیم که جهاد و مجاهدت در راه اسلام ناب محمدی از وظایف واجب مؤمنین است و هر مؤمن و مؤمنه‌ای این را بر خود فرض می‌داند که هر چه در توان دارد مخلصانه عمل کند و به آیه مبارکه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» احترام نماید و اینکه در دین پاک و نورانی ما مسلمین و مؤمنین که خدای عزو‌جل فرموده‌اند که دین کامل است و جز این دین پذیرفته نیست و ما هم با تمام وجود به آن ایمان داریم و شهدای والامقام اسلام هم با عمل زیبای خود و با لبیک به ندای رهبر کبیرمان حضرت امام خمینی (ره) علیه تمام جهانیان ندا دادند که بیایید به سوی این دین کامل و دنیا و آخرت خود را دریابید.

شهید صادق هم به فضل الهی یکی ازهمان مجاهدانی بود که به درجه عظمای شهادت نائل آمد و یکی از همان کسانی بود که امام عزیزمان فرموده بودند سربازان من در گهواره‌ها هستند و ایشان از دوران کودکی اعمال شایسته‌ای داشتند و با وجود جثه کوچک و سن کم در رعایت مسائل اسلام دقت داشتند و بسیار هم شجاع بودند که خود یکی از صفات مؤمنین است و با زمینه ایمان عالی و عشق به راه پاک سالار شهدا، آقا اباعبدالله الحسین (ع)، از شروع انقلاب در تظاهرات و کارهای جمعی که لازم بود شرکت می‌کردند.

ایشان سال سوم دبیرستان بودند و یک ماه از آغاز سال تحصیلی نگذشته بود که فرمودند دیگر نمی‌توانم درس بخوانم، امام فرموده‌اند جبهه‌ها را پر کنید. ایشان که از قبل عضو بسیج بودند، برای دوره آموزشی به پادگان امام حسین (ع) رفتند و سپس به جبهه اعزام شدند و بعد از یک دوره کوتاه مرخصی و بازگشت به جبهه به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

دوستانشان بسیار از ایشان تعریف می‌کردند و یکی از آنان به نام آقای احمد سویزی نیز بعد از شهادت ایشان می‌گفتند که آنقدر به جبهه می‌روم تا به ایشان برسم که البته چند ماه پس از صادق شهید شدند.

آقای احمد زارع نیز که یکی دیگر از دوستان صادق بود می‌گفت که صادق به درجه یقین رسیده بود و یکبار که یکی از همرزمان ایشان سردرد شدید گرفته بود، پس از قرائت سوره یس توسط صادق بهبود می‌یابد.

امیدوارم همگی ما تا آخرین نفس و آخرین قطره خون بر راه پاک شهدا استوار بمانیم.

انشالله