نوشته‌ها

گروهان دو- دسته یک

Sahebghereny-Photo-118

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: هادی قیومی، ؟، شهید علی اکبری، ناصر دودماندوست، شهید شیخ عباسی، امیر شاهمیری، عابدی، شهید موسی شعبانی، شهید ابوالفضل مقدسی، شهید حجت حسینی، شهید حاج کیانی، مهدی صاحبقرانی، اکبر طیبی، احمد بویانی، شهید میرآخوری

ردیف وسط: شهید گرجی، باقری، زارعی، اکبر حسین زاده، عباس اسکندرلو، والی پور، شهید احراری، حسین اسداللهی

ردیف نشسته: حسین صلواتیان، محمد صیاد، شهید آخوندی، بهمن نفیسی، ذوالفقاری، شهید مسلمی، ؟، داوود معقول

مکان: اردوگاه کرخه

زمان: سال ۱۳۶۴، قبل از عملیات والفجر ۸ (فاو)

آلبوم گردان حمزه

2303

از راست به چپ: شهید حاج کیانی، خسرو تاجیک

آلبوم گردان حمزه

047

از راست به چپ:

خسرو تاجیک، آقاجانی، داوود کاکاوند، مصطفی خرسندی، شهید حاج کیانی، داوود معقول، قویدست، اکبر حسین زاده، ناصر رخ

“یادش بخیر شهید حاج کیانی که برای نماز شب بچه ها رو بیدار می کرد و این رویه یه جوری ادامه پیدا کرد که کم کم نماز شبهای فردی به نماز شبهای جمعی تبدیل شد و بچه های گردان نماز شب رو به جماعت برگزار می کردند. ایشون اونقدر پاک و سالم بود و اونقدر عاشق خدا که عبادتهاش رو هیچکس فراموش نمی کنه. حاج کیانی سرانجام در عملیات بیت المقدس ۴ در تنگه احد – تپه المهدی- به دیدار دوست شتافت.”

— مهدی خراسانی

 

مقر آناهیتا، راهپیمایی گردان حمزه به سمت طاق بستان

از راست به چپ:

ردیف ایستاده:

شهید رضا امراللهی، سید مالک، اکبر طیبی، سراج

ردیف نشسته: (از بالا)

ردیف اول: جلال خان محمد، ؟، ؟، ؟، شهید فریدون تاجیک، خسرو تاجیک

ردیف دوم: شهید خلیلی، ؟، ؟، مهدی صاحبقرانی، محمود برنا، محسن شیرازی، عباس دارابی، قاسم دولت آبادی، شهید قاسم یار احمد، ؟

ردیف سوم: امیر خرم، محسن فکور، اکبر حسین زاده، علیپور، سید محمد مجتهدی، مهدی خراسانی، کاظم بیگی، جاج کیانی، داوود معقول

 

«اون روز گردان حمزه که کلش یه گروهان بود رفته بود تفریح در طاق بستان. جای همتون خالی! از صبح کلی گشت و گذار کردیم. ظهر به امامت مرحوم حاج آقا بایگان – از دلاور مردان روحانی – نماز خواندیم (حاج آقا حمید بایگان در عملیات قبل یعنی بیت المقدس ۲ یه تیر دوشکا خورده بود اما باز با اون وضعش آمده بود جبهه. خدا بیامرز بعد از جنگ توی یه تصادف به رحمت خدا رفت). تا عصر کلی بازی کردیم یادم نمیره یه فیلم هم گرفتن.»

— خلیل نقیب زاده

صلوات

به یاد شهید بزرگوار حاج کیانی

به روایت: خلیل نقیب زاده

یادم میاد توی منطقه شیخ صالح قبل از عملیات بیت المقدس ۴ بودیم. ایام، ایام عید ۶۷ بود. هنوز چند روز به عملیات مانده بود.

حاج آقا کیانی به هر بچه رزمنده‌ای می‌رسید بعد از سلام، یهو اونو غافلگیر می‌کرد. مثلاً یه روز از جلوی چادر ما رد شد، تا سلام کردیم و شهید توی چادر را نگاه کرد، گفت: از این نفر تا آنجا نفری ۱۰۰ تا صلوات، از آن نفر تا چند نفر بعد ۲۰۰، همین جوری تعداد را بالا می‌برد و در آخر مدیون می‌کرد بر فرستادنش.

خب کار جالبی بود. ما هم می‌فرستادیم اما از آنجاییکه ما بچه بودیم و یه خورده شر، یه روز تا حاجی را دیدیم تند تند سلام کردیم و یه ۱۰۰۰ تا صلوات مدیونش کردیم.

خدا بیامرز، آدم با صفایی بود. زد زیر خنده و گفت: من که دائماً صلوات میفرستم اما باشه اشکالی نداره ۱۰۰۰ تا هم مال شما.

یادم نمیره همیشه بساط چایی‌اش برقرار بود. تو شیار یه اجاق درست کرده بود و راه به راه چای می‌داد دست بچه‌ها

طعم چای

از راست به چپ:

رجب قربانی، اکبر طیبی، خسرو تاجیک، حسین طوسی، ناصر رخ، علی شهبازی، علیپور، ؟، مجتبی صبوری، ؟، حسین اسداللهی، حاج کیانی، ؟، ؟، ؟

مکان: شیخ صله

زمان: قبل از پدافندی بیت المقدس ۴

جشن حنابندان

مراسم حنابندان نیروهای گردان حمزه قبل از عملیات بیت المقدس ۴

از راست به چپ:
ردیف ایستاده: ؟، علی خرمجو، ؟، ؟، ضرغامی، ؟، ؟
ردیف نشسته: شهید قاسم یار احمد، شهید حاج کیانی، ؟، احمد شیخ سفلا (دایی شهید فخرالدین)

خاطره ای از شهید قاسم یار احمد

به روایت: مهدی خراسانی

«آخرین بار که قاسم اومد مرخصی، دخترش تازه به دنیا اومده بود. ما انتظار داشتیم که چند وقتی رو مرخصی بمونه و بعد بیاد جبهه. قرار بود ده روزی رو مرخصی بمونیم اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که اومد دم خونه ما و گفت: مهدی! میخوام برگردم جبهه!

گفتم: قاسم! تو که تازه بچه‌ات به دنیا اومده!

ادامه مطلب