نوشتهها
سفر به تاریخ- پادگان دوکوهه
/۰ دیدگاه /در عکس /توسط ف. مهدی برزینقاشی در راهروی ساختمان گردان انصار
تانک به غنیمت گرفته شده از دوران دفاع مقدس که به صورت نمایشی روبروی ساختمانهای گردانها قرار گرفته شده است.
بالکن جنوبی ساختمان گردان انصار یادآور دوران دفاع مقدس
عکس از ساختمان گردان حمزه از روی پشت بام ساختمان گردان انصار
متأسفانه به دلیل جداسازی ساختمان گردان حمزه از پادگان دوکوهه و دیوارکشی و عدم دسترسی به ساختمان گردان حمزه مجبور بودیم عکسهای ساختمون گردان رو از پشت دیوار و یا از پشت بام ساختمان روبرویی بگیریم
نمای ساختمان گردان حمزه که الان به صورت ساختمان مسکونی مورد استفاده خانواده نظامیان قرار گرفته است!!!
دلتنگی های دوکوهه
/۵ دیدگاه /در خاطرات /توسط ف. مهدی برزیبه قلم: حسین گلستانی
همیشه تو دلتنگیهاست که آدمها ارتباطشون با معبودشون قشنکتر میشه و میتونند دل نوشته های زیبایی رو به سطر بیارن. دلتنگیها خیلی خوبه و البته زمانش از همه مهمتر ……
یادش بخیر غروبهای دوکوهه….کرخه…کوزران…قلاجه… شلمچه دلگیر و ……..قبل از نماز می دیدی بچه ها دوست دارن تنها باشن برن یه گوشه ای بنشینند وتو دلتنگی خودشون که قطعا فراق یار و دوستان عزیزشون بوده دست به قلم بشن ویا دعایی بخونند …عهدی ببندند و یا………….
حالا این دلتنگی رو با مناجاتهایی که از بلندگوهای حسینیه حاج همت پخش میشد تو فضای پادگان دوکوهه رو در نظر بیارین والبته مطمئنا که با هیچ چیزی نمیشه عوضش کرد همیشه قشنگترین دل نوشته ها مال همین زمانها بود ……………….
یادم میاد محسن همیشه غروبها یه جوری خودش رو گم میکرد تا کسی بهش دسترسی نداشته باشه مخصوصا این آخریها که دیگه تنهاییهاش بیشتر شده بود وهر موقع که از تنهاییش برمیگشت اکثر موقع ها چشمان گریه آلود و اشکبار داشت وهمیشه بهترین مناجاتها و اشعارش رو تو همین زمانهای تنهایی مینوشت شاید تو یکی از همین تنهاییها دعای معروف صبحگاه ……….اللهم اجعل صباحنا صباح الابرار ……..رو خلق کرد و برای خوندن آماده کرد…….اکثر وصیت نامه ها تو همین زمان قبل از غروب آفتاب که آدمها بیشتر دلشون میگیره نوشته میشد و خلاصه تو همین زمانها میشه دلنوشته های قشنگی نوشت.
من از دوستان همرزمم درخواست میکنم هر چی رو که به ذهن قشنگشون میاد در مورد شهدامون….. دوستانمون که زنده اند…. مکانهای با ارزش جبهه …. رفتارهای اجتماعی اون زمان…اخلاقیات قشنگ دوستانمون … شوخیهای بامزه شون….لحظه شهادتشون و دهها خاطره زیبا و قشنگ اون زمان رو هر چند کوتاه برای سایت گردان بفرستند البته فرق نمیکنه برای کدوم گردان و لشگر هستید اینجا جایی هست که بتونید درد دل کنید و ……….حالا فر صت خوبیه که یه مجموعه قشنگ از همه خوبیهای جبهه درست کنیم تا آیندگان ازاین کار لذت ببرند….
ممنون
یا علی
پشت بام دوکوهه
/۱ دیدگاه/در عکس /توسط ف. مهدی برزیاز راست به چپ: رضا فشکی، محمود اروج زاده، شهید نورالله پازوکی، شهید سلطانی
«پشت بام ساختمون گردان همیشه جای خوبی بود برای کسانی که میخواستند با خدای خود خلوت کنند بادوستان خود صحبت کنند عکس یادگاری بگیرند حتی شبهای باصفای اون زمان مناسبی بود برای برگزاری کلاسهای مختلف یادم میاد فرمانده دسته ها و گروهانها و حتی گردان بعضی موقع ها بچه ها رو بالای ساختمون جمع میکردند و برای اونا صحبت میکردند ….خیلیها هم دوست داشتند شبها روی پشت بام ساختمون بخوابند البته باید از فرماندشون اجازه میگرفتند چون امکان داشت همان شب رزم شبانه داشته باشند.
به هر حال پشت بام ساختمون گردانها چند منظوره بودند …..مخصوصا غروبهای دوکوهه از روی پشت بام خیلی زیبا بود….
یادم میاد یه روز غروب همینطوری گفتم برم بالای ساختمون یه هوایی تازه کنم ازپله ها بالا رفتم و وارد پشت بام شدم منظره جالبی رو دیدم متوجه شدم دوتا از بچه های گردان که خیلی هم کم سن و سال بودند دستانشون تو دست هم بود و داشتند صیغه برادری میخوندند وقتی متوجه حضور من شدند با هم به طرف من اومدند و بعد از احوالپرسی این موضوع رو گفتند وقصدشون رو هم قربه الی الله و شفاعت همدیگه اعلام کردند……………اونا خیلی خوشحال رفتند ومن هم از خدا خواستم انشالله ارزوی اونا براورده بشه.»
— حسین گلستانی