نوشته‌ها

به یاد شهدای عملیات بیت المقدس ۲

خاطره ای از برادر خلیل نقیب زاده

 

همین روزها بود که بعد از عملیات بیت المقدس ۲ و پدافندی آن گروهان ما (۳) به فرماندهی برادر طاهر موذن به باختران برمیگشتیم برای من که اولین بار بود خیلی حالت خاصی بود وقتی رسیدیم از تبلیغات گردان صدای گلریز می آمد که شعر این پیروزی خجسته باد را میخواند از یک طرف خوشحال بودم وازطرفی غمگین تا اینکه وقت اذان شد بلندگو صذای اذان شهید برزی را گذاشته بود قبلاً هم صداش برام جذاب اما ایندفعه خیلی فرق داشت اشک در چشمهایم جمع شد.

22

یاد ایامی افتادم که این دوستان هنوز بودند یاد آن شبی که برادر حاج باقر، شهید غلامی را آورده بود دسته دعای کمیل بخونه، همه بچه ها یادشان بخیر .اون روز هنوز جنگ ادامه داشت و بعضی وقتها دلداری ما شهادت در عملیات های بعدی بود اما الان چی فقط حسرت میخوریم .

پی نوشت:

فردا دهم بهمن ماه ۱۳۹۴ مصادف است با بیست و هشمین سالگرد شهادت داداش فخرالدین عزیزم

برای شادی روح شهدای گرانقدر عملیات بیت المقدس دو صلواتی و فاتحه ای بفرستیم

کاش به ما کمک کنند تا مسیر زندگیمان را در راه خشنودی او و تنها او قرار دهیم

به یاد شهید شناوری عزیز

از راست به چپ:

ردیف ایستاده: شهید حسین خلیلی.حسن بشارت نیا. علی گلستانی. باقری. نقیب زاده.؟.؟.؟. شهید مولایی. شهید کولانی. علی صادقی
ردیف وسط: ؟.شهید شناوری (با بادگیر آبی). موسوی. شهید علی تاجیک (با چفیه مشکی).؟.؟.؟. صالحی
ردیف نشسته: سید مالک.شهید رضا امرالهی.حسن شیرازی. تقی زارع٫ عباس قیصر. شهید قهار علی مردانی.؟. ساریخانی

مکان: آناهیتا (باختران)

زمان: قبل از عملیات بیت المقدس

نمیدونم چرا یهو یاد شهید شناوری افتادم
یادم میاد خیلی بچه مظلوم ،آقا ، سر به راه و بقول مادر میگفت ازون بچه ها که توی راه جبهه شهید میشه نه نرسیده به جبهه خیلی مومن و با حال بود . با هاش شوخی میکردم و میگفتم شناوری تو خیلی نور بالا میزنی و حتماً شهید میشی . تو عقبه (شیخ صالح) بودیم تا می آمد پیش ما میگفتیم پاشو برو الان بخاطر تو توپخانه عراق اینجا را میزنه و ماهم بخاطر تو شهید میشیم ما هنوز آرزو داریم بعد کلی میخندیدم یادش بخیر انشاالله اون دنیا ما را شفاعت کنه

— خلیل نقیب زاده