شهید مجید دهقانی
«جانی که خود داد، منت گذاشته و خود گرفت
و باعث بسی سرافرازی و بهروزی من در قیامت در صحنه عرش الهی است
که بگویم جانم را فدایش کردم و اگر اجازه میداد هزار بار فدایش میکردم.»
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اِنَّ الله اشتری مِن المؤمِنین بِاَموالِهِم وَ اَنفُسِهم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنّه
بدرستیکه خداوند خریداری میکند از مؤمنین جانهاشان و مالهایشان را در مقابل بهشت
وقتی بندهای از بندگان خداوند عشق به لقای دوست را در سردارد، در این دنیای فانی هیچ چیز و هیچ کس برای او ارزش ندارد؛ ظاهراً آزاد است اما در باطن اسیر است و مرگ سرخ را سرآغاز سعادت و نیکبختی میداند.
و این را از قول خود میگویم که اگر زمانی به لطف و عنایت خداوند سبحان لیاقت شهادت نصیبم شد و شهید شدم، در راه دوست به نظر خودم هیچ کاری در جهت اینکه بگویم در مقابل آن چیزی از حضرت دوست بخواهم نکردهام، جانی که خود داد، منت گذاشته و خود گرفت و باعث بسی سرافرازی و بهروزی من در قیامت در صحنه عرش الهی است که بگویم جانم را فدایش کردم و اگر اجازه میداد هزار بار فدایش میکردم.
شهادت راهی است که شهید یک شبه طی کرده؛ راهی که صدها سال طول داشته و از زیادتی فضل و کرم عطا فرموده و این شهادت باعث آن میشود که آن حجابهای ظلمانی به کنار رفته و شهید بیپرده صحبت کند که خدا شاهد است یکی از آرزوهایم است.
سه شنبه
۶۴/۱۰/۱۰
کوچک شما مجید دهقانی
خوشا آنان که اندر وادی عشق
بساط خویش برچیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل
حقیقت را پسندیدند و رفتند
خون شد دلم خدایا، رحمی نما به حالم
از دوری شهیدان، آشفته شد خیالم
تا قله هدایت، یاران من برفتند
آن کاروان برفت و آمد غم ملالم
سلام
این تصاویر نامه ها و عکس ها خیلی عالی هستند.منتها تنها اشکالشان این است که خیلی کوچک اسکن شده اند.اگر تصاویر بزرگتر می بود می شد در بنر چاپ کرد.یا متنش گاهی اوقات خیلی ریز است و به سختی خوانده می شود ولی در کل عالی است.
—
اینها عکس دستنوشته بچه های گردان در دفتر شهید احمدیزاده است.
هر کدوم رو خواستید بنر کنید بگید که با کیفیت بالاتر اگه شد براتون بفرستم.
سلام
چشم ممنونم حتما