علم آموزی در کنار دفاع مقدس

جلسه برگزاری امتحانات در حسینیه شهید همت در دوکوهه

“بین اینایی که دارن امتحان میدن یه تعدادی هستند که الان به مدارج بالای علمی رسیدن و یه تعدادی هم به شهادت که همان والاترین مقام انسانی است.”

— مهدی خراسانی

3 پاسخ
  1. امامی
    امامی گفته:

    امروز صبح وقتی این عکس و یادداشت اقا مهدی رو دیدم خیلی از خاطرات اون موقع برام زنده شد .برای خودم یه روز از صبح تا شب جبهه روبرای خودم ترسیم کردم و لذت بردم .با خودم گفتم بزار اینا رو به روی صفحه وب بیارم شاید چند نفری هم مثل خودم باشند با خوندن این مطالب خاطرات اون روزهای شیرین براشون زنده بشه. اون شب تو چادر دسته یک وقتی سوره واقعه رو قراءت کردیم ببخشید یادم رفت بگم کجا ؟؟تو اردوگاه کرخه …….با خودم تصمیم گرفتم صبح برای عبادت و خوندن نماز شب از همه زودتربلند بشم وقتی این تصمیم رو گرفتم و رفتم زیر پتو تا بخوابم دلهره داشتم همش فکر میکردم که همه بچه ها دارند منو نگاه میکنند خیلی طول کشید تا بخوابم .خوشبختانه اون شب رزم شبانه نداشتیم و راحت خوابیدیم دم دمای صبح قبل از اذان صبح بیدار شدم اما متاسفانه باز هم عقب افتاده بودم و شاید نیمی از بچه ها از چادر بیرون رفته بودند .از چادر اومدم بیرون بچه های تبلیغات طبق معمول هر روز صبح مناجات زیبای حضرت امیر ع با صدای دلنشین برادر نورایی رو گذاشته بودند پشت بلند گوها و صدای مولای یا مولای اون تو فضای اردوگاه طنین انداز شده بود هنوز بعد از سالها یاد اون لحظات خیلی ارامبخش و شیرینه ……..از چادر به سمت حسینیه گردان حرکت کردم گاه گاهی صدای سوز وناله های بچه ها از گوشه و کنار اردوگاه به گوش میرسید که توی قبرها و شیارها مشغول راز و نیاز عاشقانه خودشون بودند. تو حال خودم بودم دیدم رسیدم دم در حسینیه وارد که شدم طبق معمول هر روز صبح حسینیه گردان پر بود ازبچه های گردان که داشتند عبادت میکردند بعضی ها قران و مفاتیح می خوندند و بعضی ها هم نماز میخوندند و بعضی ها هم به سجده رفته بودند و صدای گریشون بلند بود .معمولا بچه ها برای خودشون یه جایی رو انتخاب میکردند و هر روز و هر شب میرفتند اونجا می ایستادند و نماز میخوندند و بقیه بچه ها هم حتی المقدور سعی میکردند اون جا رو اشغال نکنند .بعد از خوندن نماز شب و بعد از پخش اذان از رادیو همه منتظر میشدیم برادر گلستانی بیاد و با اون سبک زیبا و صدای دلنشین خودش اذان معروفش رو بگه .باور نمیکنید بعضی بچه ها با شنیدن اون اذان گریه میکردند . بگذریم نماز جماعت برگزار شد و طبق معمول شهید گلستانی تعقیبات رو خوند و بعد هم زیارت باصفای عاشورا خونده شد و سریع برگشتیم تو چادرها تا اماده رفتن به میدون صبحگاه بشیم برای اجرای مراسم ……….اجازه بدین بقیه این خاطرات شیرین رو بعدا بازگو کنم

    پاسخ
  2. امامی
    امامی گفته:

    همیشه بعد از نماز صبح چهره بچه هارو که نگاه میکردی بشاش و خندان بودند .تو مسیر راه به چادردسته خیلیها شوخی میکردند .معمولا ساعت به خط شدن معلوم بود یه فرصتی داشتیم بعد از نماز .خیلی از بچه ها زرنگتر بودند مخصوصا کم سن و سالها مثل پورکریم ..علیان نژاد….اهری ..مدنی و ………….زودتر از بقیه بجه ها تجهیزات رو به تن میکردند و جلوی چادر دسته اماده می ایستادند .هردسته از دوتا تیم تشکیل میشد هرتیم دوتا ار پی جی زن داشت یه تیر بار چی یه امدادگر دوتا پیک دوتا تدارک دسته دوتا حمل مجروح یه معاون دسته و معمولا یکی دوتا هم نیروی ازاد بودند که این نیروها بیشتر از فرمانده و نیروهای قدیمی جنگ بودند که دوست نداشتند مسءولیت بگیرند و توی دسته ها راحتتر بودند . به خط شدنها همیشه با سلام و صلوات همراه بود و ذکر های مختلفی به وسیله بچه ها تکرار میشد .دسته یک به خط شد اول فیاضی معاون دسته اومد و یه از جلو نظام داد و یه مقدار دسته رو منظم کرد تا برادر گلستانی اومد همیشه فرمانده دسته ها اخرین نفر بودند که از چادر بیرون می اومدند و دسته رو به سمت میدون صبحگاه هدایت میکردند .چه حالی داشت اون زمان سرود خوانده میشد …نوحه خونده میشد کلا حال و هوای خوبی بود .پشت حسینیه گردان محل جمع شدن گروهانها یعنی همون میدون صبحگاه بود .دسته یک دسته دو و دسته سه که جمع میشدند گروهان یک تشکیل میشد .گروهانی به سمت میدون صبحگاه حرکت کردیم چهره ها مصمم اماده و گوش به فرمان اطاعت از فرمانده دسته برای بچه ها حکم تبعیت از امام ره و ولی زمان رو داشت .توی میدون صبحگاه وقتی گروهانها و واحدهای دیگه مثل تبلیغات..ادوات…تدارکات…بهداری…مخابرات…کارگزینی و ارکان گردان جمع میشدند معنیش این بود که گردان حمزه ع تکمیل شده است .همیشه جلوی گروهانها چند تا پرچم به دست داشتیم با پرچمهای رنگی و زیبا که اسامی امامان معصوم رو میتونستی روی اونا ببینی .فرمانده گروهان یک عموحسن امیری فر بود که یه هیکل ورزشی زیبایی داشت و همیشه تمرینات ورزشی گردان رو هم اون انجام میداد و بقیه تکرار میکردند . اجرای صبحگاه خیلی با حال بود فرمانده ویا معاون گردان خبر دار میداد همه به احترام قران سکوت میکردند قاری چند ایه ای رو از قران مجید تلاوت میکرد و سپس دعای معروف صبحگاه توسط برادر گلستانی به شکل زیبایی خونده میشد و همه بچه های گردان تکرار میکردند.اللهم اجعل صباحنا صباحا البرار….ولا تجعل صباحنا صباحا الشرار و الی اخر از بعد از مراسم صبحگاه رو انشا الله در فرصت بعدی مزاحم دوستا خواهم شد

    پاسخ
  3. امامی
    امامی گفته:

    معمولا بعد از صبحگاه گردان ورزش میکردیم واگر برنامه خاصی نبود و گردان و یا گروهان کلاس اموزشی ویا عقیدتی و یا ………نداشتند دسته ها در اختیار فرمانده دسته قرار میگرفتند تا اونا خودشون تصمیم بگیرن چکار کنند .تو دسته یک چون اکثرا کم سن و سال بودند خب طبیعی بود که درس رو رها کردند و به جبهه اومدند .محسن هم به درس اینا خیلی اهمیت میداد و پیگیر درس خوندنشون بود .گاهی موقع ها وقتی اعزام نیرو بود میرفت واز نیروهای تازه وارد که به گردان می اومدند سوال میکرد واگر کسی معلم بود ویا میتونست به بجه ها کمک کنه رو می اورد به دسته مثل شهید مهدی پور که معلم بود و خیلی هم به بچه ها کمک کرد ویا شهید مولایی که بچه زرنگی بود و به قول امروزیها مخ ریاضی بود رو اورد به دسته .اون روز محسن تکلیف کرده بود که بجه ها یی که امتحانا تشون نزدیکه بشیننند و درس بخونند و اونایی هم که میتونند کمکشون کنند و بقیه هم به نظافت چادر و نظافت شخصی خودشون برسند . این کار تا ظهر طول کشید و بعد هم نماز جماعت ظهر و صرف ناهار و……..همیشه سر شستن ظروف تو این دسته دعوا بود هر کسی میخواست این صواب نصیب اون بشه طوری شده بود که هر دو سه نفر یه تیم تشکیل داده بودند و با هم رنامه ریزی میکردند و سریعتر از همه بچه ها به این کار اقدام میکردند .اون روز بعد از ظهر برامون برنامه پیاده روی گذاشتند که دیگه زیاد هم تنبل نشیم . همین پیاده روی ها خودش دنیای خاطره بود که هیچوقت فراموش نمیشه . بعد از پیاده روی که دو سه ساعت طول کشید نماز مغرب و عشا رو خوندیم و شام و قراءت سوره واقعه و طبق معمول هر کسی دعایی کرد و ما هم دعایی کردیم و استراحت و خاطرات دیگه …………………….

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.