سرود سنگر

فکر کنم  این سرود – که شهید محسن گلستانی زیاد میخونده و همرزمانش هم خیلی بهش علاقه داشتن- برای دوستانی که تو گردان بودن حتما خیلی بیشتر از من یادآور خاطرات تلخ و شیرین روزهای دفاع مقدس باشه چون تا جایی که یادمه این سرود رو داداش فخرالدین اونقدر تو مرخصی هاش زمزمه میکرد که تا تو کتاب «دسته یک» دیدمش ریتم خوندنش کاملا اومد تو ذهنم.

«ای سنگر، ای سنگر، به جا می‌مانم

تا نگیرم کربلا به جا می‌مانم

همسنگر، همسنگر، به جا می‌مانم

تا نگیرم کربلا به جا می‌مانم

غم مخور ای مادر ز هجران من

چون که مهدی آید به دیدار من

مهدی فاطمه بود یار من

چون مولا را دارم به جا می‌مانم

ای سنگر، ای سنگر

گر رفتم من مادر، سوی جانان مادر

گر رفتم من مادر، سوی یارانم من

با رفتن مادر جان، به جا می‌مانم

ای سنگر، ای سنگر

ای سردار لشگر، علمدار لشگر

با رفتن مادر جان به جا می‌مانم

ای سنگر، ای سنگر

رفته‌اند یارانم، گلهای دامانم

ابر بی‌بارانم، ای جان جانانم

رفتند یاران و ترسم که من جا مانم

ای سنگر، ای سنگر»

به روایت: حمید رضا رمضانی

منبع: کتاب «دسته یک»، تدوین اصغر کاظمی، چاپ ششم (۱۳۸۸)، صص ۲۳۶-۲۳۵

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.