فانوس

1255

از راست به چپ:

؟، ؟، شهید محمد مجازی، شهید مقداد، کتیرایی، حسین پناهی، ؟، محمد جنیدی، شهید داوود توکلی، ؟

با دیدن فانوس وسط این عکس که به نظر روشنایی بخش محفل گرم بچه های گردان در شبهای جبهه بوده یاد یه خاطره ای از داداش فخرالدین افتادم که می گفت یه بار یه خمپاره به یه سنگر میخوره و از شدت موج و ترکش های اون همه بچه های داخل سنگر شهید میشن اما شیشه فانوس داخل اون سنگر سالم می مونه و می گفت که این صحنه اون رو یاد همون شعر انداخته بود که:

گر نگهدار من آن است که من می دانم

شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد …

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.