به یاد شهید قهار علی مردانی
خاطره ای از شهید قهار علی مردانی
به روایت: خلیل نقیب زاده
بعد از عملیات بیت المقدس ۲ وقتی بچه ها از مرخصی برگشتن مقر آناهیتا سر و ته گردان شده بود یه گروهان. شاید تعداد بچههای ارکان گردان از نیروهاش بیشتر بود. بهر حال هنوز جابه جا نشده بودیم که اعلام کردن گردان باید آماده شه برای عملیات. آقا مهدی هم شد مسئول گروهان.
ما شبها وقتی برپا میدادند، میآمدیم جلوی ساختمان گردان به صف میشدیم. بعضی شبها تا آقا مهدی بعنوان مسئول گروهان دستور خبردار میداد (معمولاً شب وقتی دستور خبردار میدن نفرات نیاید بگن الله) یه رزمنده دلاوری بود بنام قهار علی مردانی – فکر کنم از عملیات خیبر به این طرف توی اکثر عملیاتها شرکت داشت – اما بچه شوخی بود و بلند میگفت الله.
هیچی آقا مهدی شاکی میشد و کی بود کی بود؟ بعد هم گروهان بشین و پا شو و بخیز و بدو و بیا و از این حرفها و ما طبق معمول از خنده غش میکردیم. یادش بخیر …
بعد از عملیات بیت المقدس ۴ که گردان حمزه به آموزش آبی خاکی رفت، برادر قهارعلی مردانی رفت توی یه گردان دیگه و بعداً خبر شهادتش را برای ما آوردند.
روحش شاد
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.